نتایج در این بخش نمایش داده می شود

نگاهي به عوامل مؤثر در انتخاب رشته

يکي از انتخاب‌هاي مهم هر فرد در زندگي خود، انتخاب رشته تحصيلي است که نقش بسيار مهمي در آينده شغلي، فرهنگي و اجتماعي وي دارد.

نظام‌هاي مختلف آموزش عالي در دنيا همواره سعي کرده‌اند با شناسايي عواملي که بر گرايش داوطلبان ورود به آموزش عالي در انتخاب رشته‌شان تاثير مي‌گذارد، اين افراد را به گونه‌اي به رشته‌هاي مختلف تحصيلي هدايت کنند که کمترين خسارت را در ارتباط با مساله تحصيل و آينده شغلي آنها با خود به همراه داشته باشد.

مطابق با نظام کنوني پذيرش دانشجو در ايران، بسياري از داوطلبان مجاز به انتخاب رشتة دانشگاه‌ها در رشته‌هاي مورد نظرشان پذيرفته نمي‌شوند؛ زيرا پذيرش و حتي موفقيت تحصيلي اين افراد در آينده، تا حد زيادي تحت تاثير نحوة انتخاب رشتة آنهاست.

فرآيند انتخاب رشتة داوطلبان، مي‌تواند مطابق با شرايط زماني و مکاني، از عوامل و ملاک‌هاي مختلفي تاثيرپذير باشد.

داوطلبي که با رشته‌هاي متنوع دانشگاهي روبرو مي‌شود، در واقع، مجبور است به سختي تصميم خويش را مبني بر انتخاب رشته اتخاذ نمايد و در اين بين، عوامل متعددي را در نظر مي‌گيرد؛ چون اين امر به آينده وي بر مي‌گردد و تاثير مستقيمي بر زندگي آتي او دارد.

  • با توجه به اهميت موضوع، بررسي اين عوامل، خود به خود، مي‌تواند بر حسب نيازهاي دست‌اندرکاران نظام آموزش عالي، براي رسيدن به يکي از برون دادهاي مورد انتظار آموزش عالي، يعني نيروي انساني متخصص، مورد استفاده قرار بگيرد؛ به عنوان نمونه، مي‌توان بررسي کرد که دانشجويان، بيشتر از چه عواملي در جهت‌گيري خود نسبت به آموزش عالي تاثير مي‌پذيرند و چه مسيري را در انتخاب رشته خود طي مي‌کنند؛ سپس مي‌توان با کنترل و دست‌کاري اين عوامل، با توجه به اهداف آموزش عالي و نيازهاي آن، بر رفتار و عملکرد دانشجويان در مرحله ورود به دانشگاه اثر گذاشت.

در ادامه، مهم‌ترين نظريات ارايه شده در ارتباط با انتخاب رشته در اينجا مرور مي‌شود.الگوي انتخاب دانشگاه که از سوي هاسلر و گالاگر (1987) ارايه شده است، گام‌هاي منطقي را که يک داوطلب بايد در فرآيند تصميم‌گيري انتخاب رشته طي نمايد، نشان مي‌دهد.

مطابق با نظرية هاسلر و گالاگر، اولين مرحلة فرآيند انتخاب رشته، پيش‌آمادگي است و وقتي روي مي‌دهد که فرد، تحت تاثير عوامل محيطي، به بررسي انگيزه‌ها و تمايلات اوليه خود، براي تحصيل در دانشگاه يا رشته مورد نظر مي‌پردازد و در پي پاسخ به اين پرسش اساسي است که آيا ادامه تحصيل‌بدهد و يا به داشتن مدرک ديپلم دبيرستان اکتفا نمايد.

در دومين مرحله، يعني جست‌وجو، داوطلب پس از تصميم به ادامه تحصيل، بايد به جمع آوري اطلاعات درباره رشته‌ها و دانشگاه‌هاي مختلف بپردازد، و سرانجام در مرحلة نهايي که انتخاب رشته است، فرد با ملاحظه نتايج مرحلة قبلي، به انتخاب رشته مورد نظر خود مبادرت مي‌کند.

(چاپمن 1981به نقل از درانک ، 2007) معتقد است که انتخاب رشته و دانشگاه، بر اساس مجموعه‌اي از ويژگي‌هاي دروني داوطلب در ارتباط با عوامل بيروني انجام مي‌شود؛ بنابراين، طبق نظر چاپمن، بر اساس تعامل عوامل دروني، شامل:

علاقه و سطح آرزوهاي فردي، نگرش، توانايي، عملکرد تحصيلي و عوامل بيروني،

از قبيل: افراد مهم در زندگي فرد (مثل: افراد خانواده، دوستان و …) و ويژگي‌هاي دانشگاه شامل:

  • شهريه، مکان و سطح تحصيلي آن، انتخاب رشته و دانشگاه صورت مي‌پذيرد.

در الگوي ترکيبي جکسون (1982)، اعتقاد بر اين است که انتخاب رشته، از يکسو تحت تاثير عوامل فردي و اجتماعي متنوع است، و از سويي ديگر، از عوامل اقتصادي روزمره متاثر است؛ در واقع، فرآيند انتخاب رشته، حاصل و نتيجه‌اي از تعامل آرزوهاي فردي، اجتماعي و محدوديت‌هاي جهان واقع است که بر انتخاب فرد اثر مي‌گذارد و مي‌توان با توجه به آن، رفتارهاي انتخاب رشته داوطلبان را تفسير کرد. بر اساس نظر جکسون، داوطلبان در فرآيند انتخاب رشته‌ خود، بايد از سه مرحله ترجيح يا آمادگي، انحصار و ارزشيابي گذر نمايند. مرحلة اول، يعني ترجيح، شامل عواملي است که داوطلب را در موقعيتي قرار مي‌دهد تا بيشتر در مورد ادامه تحصيل و يک رشته خاص فکرکند. اين عوامل، شامل:

  • آمال و آرزوها، زمينه اجتماعي (افراد مرجع و مهم زندگي فرد)،تجربه و توانايي تحصيلي و سوابق و پيشينه‌ خانوادگي فرد است.

اين مرحله مي‌تواند حاصلي از تعامل خصوصيات فرد و متغيرهاي محيطي باشد که او را در يک وضعيت مناسب يا نامناسب در مورد تصميم‌گيري راجع به ادامه تحصيل و انتخاب رشته (در مرحلة دوم) سوق مي‌دهد.

در مرحلة دوم، يعني انحصار، داوطلب ممکن است رشته‌ها و دانشگاه‌هاي گوناگون را در نظر آورد و با افراد خاصي هم تماس برقرار کرده و با آنها مشورت کند و درباره اين رشته‌ها و دانشگاه‌ها جست‌وجو نمايد. عوامل مهمي که در اين مرحله مي‌تواند پيشِ روي داوطلب قرار گيرد،

شامل: خصوصيات داوطلب، هزينه تحصيل، شهريه دانشگاه، موقعيت جغرافيايي محل تحصيل و منافع شغلي حاصل از تحصيل در هر رشته است که در آينده عايد وي خواهد شد، مي‌شود و اين مورد به اطلاعاتي که داوطلب در اختيار مشاور خود قرار مي‌دهد و ارايه برنامه‌هاي درسي مورد علاقه وي بر مي‌گردد.

در اين مرحله، بعضي از داوطلبان به دلايل اقتصادي، اجتماعي يا حتي جغرافيايي، نام برخي از دانشگاه‌ها را از تصميم‌گيري خود براي انتخاب رشته حذف مي‌کنند.

در مرحلة سوم، يعني ارزيابي، داوطلب به سنجش و امتيازبندي گزينه‌ها براي تصميم‌گيري نهايي در اين زمينه مي‌پردازد.

اين مرحله، جنبة قراردادي دارد و انتخاب مي‌تواند بدون سنجش شقوق، در همان مرحلة اول يا دوم نيز اتفاق بيفتد (داسکر 2005).

بر اساس نظر کينزي و همکاران (2004)، تحقيقات مرتبط با عوامل مؤثر بر انتخاب رشته و دانشگاه، عمري پنجاه ساله دارد و محقّقان در طول اين دوره، عوامل تعيين‌کننده‌اي،

مانند: ويژگي‌هاي فردي، خانوادگي و شغلي را همراه با ويژگي‌هاي دانشگاه شناسايي کرده‌اند.

همان طور که در نظريات ارايه شده در سطرهاي پيشين بيان شد، عوامل مؤثر بر انتخاب رشته را مي‌توان به دو دسته بيروني و دروني تقسيم نمود.

اين عوامل، که کنترل برخي از آنها از اختيار فرد خارج است، به طور مستقيم و غيرمستقيم، انتخاب او را تحت تاثير قرار مي‌دهند.

  • شناخت اين عوامل، مي‌تواند فرد را در انتخاب رشته بهتر ياري دهد. در ادامه، اين عوامل را بيان مي‌کنيم:
  • عوامل بيروني
  • – خانواده.
  • – محيط آموزشي.
  • – افراد اثرگذار در زندگي فرد.
  • – گروه همسالان.
  • – رسانه‌ها و وسايل ارتباط جمعي.
  • – پيشرفت علوم و تکنولوژي.
  • – زمينه‌هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي.
  • – روش ورود به آموزش عالي.
  • – ظرفيت پذيرش.
  • – بازار کار.  

در بين عوامل بيروني، اثر بعضي از عوامل، کم و اثر بعضي از عوامل، زياد است، اما اگر فرد تصوير درستي از ظرفيت ذهني، توانايي‌ها، ويژگي‌هاي شخصيتي و محدوديت‌هايي که با آن مواجه است، داشته باشد، مي‌تواند در اين زمينه انتخاب درستي داشته باشد.

  • در ادامه، به عوامل دروني اشاره مي‌کنيم:
  • عوامل دروني
  • – هوش و استعداد.
  • – علاقه و رغبت.
  • – ارزش‌ها و نگرش‌هاي فردي.
  • – اعتقادات.
  • – جنس.
  • – توانايي و مهارت.
  • – ويژگي‌هاي شخصيتي.
  • – اهداف و انگيزه‌هاي فردي.
  • – تجربيات داوطلب.
  • – خودباوري و استقلال.
  • انتخاب رشته‌اي که با در نظر گرفتن هوش و استعداد فرد و با در نظر گرفتن علايق، اعتقادات، ارزش‌ها و نگرش‌هاي فردي و ويژگي‌هاي شخصيتي صورت گيرد، قطعاً بهترين نوع انتخاب رشته خواهد بود.

اين مقاله با استفاده از آثار «انتخاب رشته، انتخاب آينده: راهنماي عملي انتخاب رشته آزمون سراسري» تاليف کوروش پرند و همکاران (1391) و«بررسي عوامل مؤثّر بر انتخاب رشته داوطلبان مجاز به انتخاب رشته کنکور سراسري» تاليف بهشته عبدي و ابوالفضل آقابابا و … تدوين شده است. 

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.