نتایج در این بخش نمایش داده می شود

موفقيت، رفاه شغلي و حس رضايتمندي، در گرو يک انتخاب رشتۀ صحيح است

بيش از 700 هزار داوطلب در آزمون سراسري امسال در گروه آزمايشي علوم تجربي شرکت کردند. به جرات مي‌توان گفت که آرزوي اکثر اين داوطلبان، پذيرش در رشته‌هاي پزشکي، دندانپزشکي و داروسازي است؛ اين در حالي است که حدود نيم درصد از اين خيل عظيم مي‌توانند جذب رشته‌هاي مورد نظر در دانشگاه‌هاي دولتي شوند؛ نيم درصدي که مشخص نيست بعد از ورود به رشتۀ ايده‌آل خويش نيز انتخاب صحيحي انجام داده باشند و در آينده به فردي خوشحال و موفق تبديل شوند. اين مساله دربارۀ ساير گروه‌هاي آزمايشي نيز کم و بيش صدق مي‌کند؛ زيرا انتخاب تعداد قابل توجهي از داوطلبان اين گروه‌ها نيز، بدون آگاهي از مشاغل مختلف، نيازهاي بازار کار و، مهم‌تر از همه، ويژگي‌هاي شخصيتي، علايق و توانمندي‌هاي خود بوده است.
مي‌خواهيم بگوييم که انتخاب رشتۀ آگاهانه، نقش مهمي در موفقيت و رضايتمندي يک جوان از شغل و زندگي آيندۀ خود دارد؛ پس اين انتخاب سرنوشت‌ساز، بايد آگاهانه انجام بگيرد.
تحصيل در دانشگاه = يادگرفتن و خلاقيت
آيا مي‌دانستيد که به طور متوسط 40 درصد افرادي که در ايالات متحدۀ آمريکا براي دانشگاه ثبت‌نام مي‌کنند، قبل از پايان تحصيلات و کسب مدرک، ترک تحصيل مي‌کنند؟! در کشور ما نيز متاسفانه تعدادي از دانشجويان بعد از گذشت يک يا دو سال از زمان ورود به دانشگاه، تحصيل را رها مي‌کنند يا بدون هيچ علاقه و انگيزه‌اي دورۀ تحصيلي را طي کرده و در نهايت تنها با يک مدرک تحصيلي و بدون کسب توانمندي‌هاي لازم، محيط دانشگاهي را ترک مي‌کنند. به همين دليل، شاهد خيل عظيمي از فارغ‌التحصيلان بيکار در مقاطع کارداني، کارشناسي و حتي کارشناسي‌ارشد هستيم.
مشکل اينجاست که بسياري از اين افراد تصور مي‌کنند که اگر وارد دانشگاه شوند، بايد شغل آنها تضمين شده باشد. به خصوص اگر وارد دانشگاه مطرح و بنامي شوند، انتظار دارند که درهاي خوشبختي به روي آنها گشوده شود؛ اين در حالي است که حتي بهترين دانشگاه‌ها، تنها شرايط و مقدمات لازم را براي تلاش پي‌گير، فراگيري، رشد خلاقيت و بروز آن فراهم مي‌کنند، و اين دانشجوست که بايد با استقامت و استمرار در مطالعه و به کار بردن قدرت خلاقه‌اش، درک بهتري از خود، جامعه و نيازهاي آن داشته باشد تا بتواند فرد مفيد و موفقي باشد.
رشتۀ دانشگاهي‌تان را براساس علاقه انتخاب کنيد
“مارک البيون” در کتاب خود تحت عنوان «ساختن زندگي و امرار معاش»، مي‌گويد: در يک بررسي از فارغ‌التحصيلان دانشکده بازرگاني، سابقه 1500 نفر از سال 1960 تا سال 1980 مورد مطالعه قرار گرفت. در آغاز، فارغ‌التحصيلان به دو گروه تقسيم شدند.
گروه الف، کساني بودند که مي‌خواستند اول پول درآورند تا بعداً هر کار که خواستند بکنند، و گروه ب، شامل کساني مي‌شد که ابتدا به دنبال علاقه واقعي خود بودند و اطمينان داشتند که پول عاقبت به دنبال آن مي‌آيد. از 1500 فارغ‌التحصيل در مطالعه مورد نظر، کساني که در گروه الف «اول پول» بودند، 1245 نفر (83 درصد) را تشکيل مي‌دادند. گروه ب «اول علاقه واقعي» يعني خطرپذيرها جمعاً 17 درصد يا 255 نفر بودند. پس از بيست سال در کل اين دو گروه 101 نفر ميليونر شده بودند که يک نفر از گروه «الف» و 100 نفر ديگر از گروه «ب» بودند!
“استيون ريچاردز کاوي”، سخنران انگيزشي و نويسندۀ کتاب “هفت عادت مردمان مؤثر”، نيز معتقد است که امروزه امنيت، ناشي از شغل يا حمايت و پشتيباني ساير اشخاص نيست؛ بلکه ناشي از توانايي فرد در برآورده ساختن نيازها و حل مشکلات است، و بر همين اساس، ايدۀ امنيت شغلي به قابليت استخدام‌پذيري، تغيير کرده است.
بي‌شک، فردي مي‌تواند تخصص لازم و توان حل مساله را به دست آورد که توانمندي‌ها و استعدادهايش را بشناسد و به رشتۀ دانشگاهي خود علاقه‌اي قلبي داشته باشد.
از همين رو، اين روزها وقت خود را صرف بررسي مطالعۀ رشته‌هاي دانشگاهي و پرسش از افراد مطلع (فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي دانشگاهي يا دانشجويان سال‌هاي آخر رشته‌هاي مختلف) بکنيد.

دقت داشته باشيد که نه درست است که ذهنتان را به يک يا چند رشتۀ دانشگاهي محدود کنيد و فرصت مطالعه و بررسي رشته‌هاي متعدد و جذاب را که گاه، با وجود ناشناخته بودن، موقعيت شغلي خوبي نيز دارند، از خود بگيريد، و نه صحيح است که فقط بر اساس رتبۀ آزمون سراسري خود، و بدون توجه به توانمندي‌ها، علايق و ويژگي‌هاي رشتۀ مورد نظر، انتخاب‌هايتان را در فرم انتخاب رشتۀ خود وارد نماييد. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.