نتایج در این بخش نمایش داده می شود

هر چه مي‌خوانم، زود فراموش مي‌کنم !

يکي از مهم‌ترين موانعي که بر سر راه يادگيري و آ‌موزش جويندگان علم و دانش قرار دارد، فراموشي  است. بدون شک، مي‌توان فراموشي را يکي از دلايل مهم عدم توفيق در يادگيري و رشد به حساب آورد؛ امري که بسياري از دانش‌آموزان با آن دست به گريبانند.
فراموشي چيست و چگونه مي‌توان آن را تعريف کرد؟
فراموشي به معناي دقيق کلمه، يعني شکست در نگهداري يا از دست دادن اثر حافظه که عوامل گوناگوني ممکن است در آن نقش داشته باشند. ذکر اين نکته لازم است که منظور از فراموشي در بحث ما، به هيچ وجه زاييده نقص مغز نبوده و فرض بر اين است که مغز به طور طبيعي کار مي‌کند.
علت‌هاي فراموشي
1ـ بي‌علاقگي:
اولين عامل فراموشي، بي‌علاقگي به موضوع مورد مطالعه است. شکي نيست که علاقه‌مندي به درس يا هر موضوع ديگري، در يادگيري و به خاطر سپردن موضوع، نقش بسيار مهمي دارد. اين موضوع که براي اولين بار از سوي هربارت، فيلسوف و روان‌شناس آلماني، مطرح شد، امروزه در روان‌شناسي آموزشي داراي اهميت ويژه‌اي است. اصولاً تمرکز حواس در يادگيري عامل بسيار مهمي است و اگر فرد، به موضوع مورد مطالعه علاقه‌مند نباشد، انگيزه‌اي نيز براي ايجاد تمرکز نخواهد داشت. دست اندرکاران مسايل آموزشي بر اين باورند که قسمت عمده ضعف قدرت دانش‌آموزان در به خاطر سپردن مطالب، به دقّت آنها برمي‌گردد؛ بنابراين، مي‌توان گفت که عدم توانايي در نگهداري آموخته‌هاي ما، هميشه دليل بر ضعف حافظه ما نيست.
چگونه مي‌توان ايجاد علاقه کرد و بي‌علاقگي به فراگيري بعضي از مطالب را از بين برد؟
در درون انسان، علاقه به بسياري از مسايل به طور خدادادي و فطري وجود دارد، و فراوان ديده مي‌شود که اشخاص به يک موضوع يا فعاليت خاص علاقه‌مند هستند؛ مثلاً بعضي به مسايل تجربي و عده‌اي به مسايل نظري علاقه دارند. طبيعي است که اگر شخص توان خود را صرف يادگيري موضوعي کند که چندان بدان علاقه‌مند نيست، وقت و استعداد خود را هدر داده است؛ ولي گاه انسان در شرايطي قرار مي‌گيرد که بايد موضوعي را بياموزد که علاقه‌اي به آن موضوع ندارد. اين بي‌علاقگي دلايل متعددي مي‌تواند داشته باشد؛ گاه به دليل درک نادرست از مطالب يا موضوعي خاص و گاه نيز به دليل شکست قبلي در يادگيري موضوع درسي يا عدم ارايه صحيح آن است. چنين شخصي اول بايد دليل بي‌علاقگي خود را تجزيه و تحليل کند و سعي کند که ضمن شناخت علت آ‌ن و بررسي هدفي که در پي آن است، در خود ايجاد انگيزه نمايد؛ مثلاً، شخصي نسبت به رياضيات بي‌علاقه است و ممکن است که دليل اين بي‌علاقگي، ندانستن اهميت و جايگاه اين درس مهم و ميزان کاربرد آن در ادامه تحصيل يا زندگي وي باشد. چنين شخصي اگر در اين باره کمي تامل و تفکر کند، حتماً ديدگاهي غير از آنچه که قبلاً داشته است، پيدا خواهد کرد؛ يا اينکه دليل بي‌علاقگي او پيچيدگي مطالب است؛ مثلاً دروس حفظي را خيلي آسان ياد مي‌گيرد و به ذهن مي‌سپارد، اما در يادگيري مطالب غير حفظي و فهميدني، با مشکل مواجه مي‌شود. دليل اين امر، آن است که ذهن او با مطالب عقلي و مشکل، انس کافي  نداشته است. چنين شخصي مي‌تواند گيرنده‌هاي ذهني خود را از طريق تفکر زياد و سر و کار داشتن با مسايل عقلي تقويت کرده و کم کم حافظه خود را به کار گرفته و مشکل خود را رفع کند؛ حتي اين گونه اشخاص ممکن است به مطالبي که قبلاً هيچ گونه علاقه‌اي به خواندن آنها نداشته‌اند، علاقه‌مند شده و در فراگيري آنها موفق گردند.
2ـ عجله در يادگيري
دومين عامل مهم فراموشي، عجله است؛ به اين معنا که شخص مي‌خواهد با عجله و خيلي سريع، موضوع مورد مطالعه را به پايان رساند. اين امر مي‌تواند به کاهش شديدي در درک و فهم موضوع منجر شود. مطالعه بايد همراه با آرامش فکري و روحي انجام شود و شخص سعي کند که در هنگام مطالعه، به هيچ موضوع ديگري به غير از مطلبي که آن را مطالعه مي‌کند، فکر نکند. کسي که مي‌خواهد با شتاب هر چه تمام‌تر موضوع مورد مطالعه را به اتمام برساند، تمرکز خود را از دست مي‌دهد، و لذا هر چه بکوشد، مطالب خوانده شده را در نخواهد يافت. شايد براي شما نيز پيش آمده باشد که مطالب يک صفحه از کتابي را بارها از نظر گذرانده و خواندن آن را به طور مدام شروع کرده و به پايان رسانده باشيد، اما وقتي که به خود آمده‌ايد، ديده‌ايد که هيچ چيز از آن را به خاطر نسپرده‌ايد.
چگونه از عجله در مطالعه خودداري کنيم؟
براي حل اين مشکل، قبل از هر چيز بايد علت آن را بشناسيم تا بتوانيم در راه رفع و زدودن آن تلاش کنيم. عجله در مطالعه عوامل گوناگوني دارد که به طور مختصر به بعضي از آنها اشاره مي‌کنيم:
الف ـ بي‌نظمي و نداشتن برنامه
يکي از علل مهم عجله در يادگيري، بي‌نظمي و نداشتن برنامه مناسب براي چگونه استفاده کردن از وقت است. نداشتن يک برنامه دقيق و واقع بينانه براي استفاده از وقت، براي همه افراد، بخصوص براي کساني که اهل مطالعه و تحقيق هستند، ضعف بسيار بزرگي به شمار مي‌رود. در همة امور نقش بسيار مهم نظم را نبايد ناديده انگاشت و بايد دانست که علت موفقيت علمي اکثر دانشمندان و متفکران، داشتن نظم در مطالعه و زندگي بوده است. بدين ترتيب، آناني که جايگاه نظم را در اداره امور زندگي‌شان دريافته و نظم را حاکم بر زندگي خود کرده‌اند، نقش شگفت‌انگيز آن را در موفقيت و پيشرفت خود بخوبي حس مي‌کنند.
چگونه اوقات خود را منظم کنيم؟
براي داشتن برنامه و نظم، بايد دو امر را مدّ نظر قرار داد:
اول آنکه براي هر درس يا موضوع مورد مطالعه، با توجه به محتوا و کميت آن درس يا موضوع و اهميت آن و همچنين با عنايت به ميزان يادگيري در موضوع يا درس مذکور، بايد ساعاتي را تعيين کنيم؛ مثلاً به دروسي که احتياج به تمرين يا حل مساله يا نياز به تفکر دارد، وقت بيشتري اختصاص دهيم.
دوم آنکه هر درس يا موضوع را در وقت خاص خود مطالعه کنيم؛ يعني گذشته از اينکه بايد براي هر درس يا موضوع، وقت مطالعه در نظر گرفته شود، بايد اين وقت در ساعات خاصي باشد و ساعات مطالعه تا جاي ممکن در هم تداخل نکنند و پس از گذشت مدتي، برنامه نيز مورد ارزيابي قرار گيرد.
فوايد نظم و برنامه‌ريزي
اولين فايده برنامه‌ريزي آن است که ذهن شخص نسبت به مساله مورد نظرش شرطي مي‌شود؛ يعني بين احساس او و موضوع مورد مطالعه، رابطه‌اي به وجود مي‌آيد و شخص قبل از شروع به مطالعه براي يادگيري هر چه بهتر آمادگي پيدا مي‌کند.
دومين اثر نظم و برنامه‌ريزي، جلوگيري از انباشت و تراکم درس‌هاست. اگر دانش‌آموز يا دانشجو به طور منظم و بر اساس برنامه‌هاي از قبل تعيين شده هر روز، هر درس را در ساعت خاص آن درس مطالعه کند، قطعاً هنگام امتحان با انبوهي از مطالب براي يادگيري روبرو نخواهد شد، و اين نکته خود موجب مي‌شود که قبل از برگزاري امتحان در آرامش روحي به سر برده و احساس اضطراب نکند. مان در کتاب معروف خود به نام «اصول روان‌شناسي» اکيداً توصيه مي‌کند که تا حد امکان، مطالب کتاب را به قسمت‌هاي مختلف تقسيم کنيد و سعي نکنيد که خود را با شتاب براي امتحان آماده سازيد. ممکن است بتوانيد مطالب انباشته شده را يکباره ياد بگيريد، ولي به همان نسبت، امکان نگهداري مطالب براي مدتي طولاني‌تر نيز کمتر است.
سومين اثر مثبت نظم و برنامه‌ريزي، برخورداري از فرصت کافي براي مطالعه، تحقيق و انجام ساير امور زندگي و حتي تفريح در اوقات فراغت است. کساني که در زندگي از نظم و برنامه‌ريزي غافلند، همواره دچار کمبود وقت مي‌شوند و در نهايت نيز به هيچ يک از کارهايشان به نحو مطلوب نمي‌رسند.
ب ـ عدم احساس مسؤوليت و نداشتن هدف
فقدان روح مسؤوليت‌پذيري در انسان، موجب بها ندادن به وقت و بي‌رغبتي در مطالعه است، و نداشتن هدف از مطالعه نيز موجب مي‌شود که شخص انگيزه لازم را براي تلاش در اين زمينه نداشته باشد.ن
 
اگر فرد، به موضوع مورد مطالعه علاقه‌مند نباشد، انگيزه‌اي نيز براي ايجاد تمرکز نخواهد داشت
 

کسي که مي‌خواهد با شتاب هر چه تمام‌تر موضوع مورد مطالعه را به اتمام برساند، تمرکز خود را از دست مي‌دهد

  • هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.