نتایج در این بخش نمایش داده می شود

شرط اول قدم آن است که « کوشا» باشی

تک رقمی­ها امکانات خاص داشته‌اند، مدرسه‌های تیزهوشان درس می‌خوانده‌اند؛ اصلاً شرایطشان با ما متفاوت است.

اینها حرف‌هایی است که گاه و بی گاه از زبان داوطلبان می‌شنویم. هر چند که در گفت و گو با رتبه‌های تک رقمی شاهد بودیم که آنها نیز در شرایط ایده‌آل درس نخوانده‌اند و رتبه تک رقمی، نتیجه تلاش و کوشش خود آنها بوده است ، اما با این وجود، این بار سراغ رتبه‌های دو رقمی و سه رقمی رفته‌ایم؛ سراغ شش دانش‌آموز از دو مدرسه نمونه دولتی در جنوب تهران که بدون یاری گرفتن از معلم خصوصی، تنها با سعی و تلاش خود و بهره‌گیری از امکانات موجود توانسته‌اند رتبه‌هایی خوب کسب کنند.

حانیه فتحی، رتبه 53 منطقه یک، ریحانه براتی، رتبه 146 منطقه یک، و هانیه عبدی، رتبه 320 منطقه یک، در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی و محدثه ملک محمدی، رتبه 174 منطقه یک، زهرا محمدی، رتبه  519 منطقه یک، و نرگس اسکندری ثانی، رتبه 960منطقه یک، در گروه آزماشی علوم تجربی این بار در گفت و گو با  پیک سنجش حضور دارند.

دوستان! می‌خواهم به شیوه‌ای متفاوت با دیگران با شما گفت و گو داشته باشم. برای همین اولین سؤالم این است: سال چهارم با گوشی تلفن همراه خود چه کردید؟

نرگس اسکندری ثانی: سال چهارم گوشی نداشتم و اولین خط تلفنم را بعد از کنکور خریدم؛ چون می‌دانستم اگر گوشی دستم باشد روزی سه یا چهار ساعتم را از دست خواهم داد.

محدثه ملک محمدی : گوشی تلفنم ساده بود و نمی توانستم با آن  وارد شبکه های مجازی شوم و از همین گوشی هم فقط برای پرسیدن سؤال درسی از معلم هایم استفاده می کردم و به هیچ وجه خودم را درگیر تلفن کردن و پیام دادن  به دوستانم نمی کردم.

زهرا محمدی: گوشی من هم خاموش بود و دست مادرم بود و در صورتی که کار واجب داشتم و مثلاً می‌خواستم که سؤالی از دبیری بپرسم، گوشی را از مادرم می­گرفتم و از آن استفاده می‌کردم.

ریحانه براتی: من گوشی داشتم و اوایل هم خیلی از آن استفاده می‌کردم و عضو همه شبکه‌های مجازی هم بودم؛ اما بعد دیدم که خیلی وقتم را می­گیرد.

همین شد که وقتی دبیر ادبیاتمان گفت هرکسی گوشی دارد به من تحویل بدهد، آن را تحویل دبیر ادبیاتم دادم و یک یا دو روز مانده به کنکور تحویل گرفتم. الان هم خدا را شکر می‌کنم که این کار را کردم؛ چون گوشی شب و روز را از آدم می­گیرد. راستش بعد از تحویل دادن گوشی، یک خواب راحت و بی‌دغدغه داشتم؛ وگرنه قبل از آن، شب‌ها تا دیر وقت پای گوشی بودم.

هانیه عبدی: گوشی داشتم، اما اینترنت نداشتم و وارد شبکه های مجازی نمی‌شدم؛ البته سال سوم، اینترنت گوشی‌ام فعال بود؛ اما از ماه رمضان، یعنی بعد از امتحانات نهایی سال سوم، اینترنت گوشی‌ام را قطع کردم و در کل خودم را درگیر پیام دادن و تلفن کردن به کسی نمی‌کردم.

حانیه فتحی: گوشی­ام را کنار نگذاشتم و برای پیام‌های ضروری از آن استفاده می‌کردم؛ اما بازی‌ها و شبکه‌های مجازی را حذف کردم. باید بگویم که اوایل برایم سخت بود و حتی تا چند روز دلم می‌گرفت و عکس‌های گوشی‌ام را تماشا می‌کردم؛اما بعد از چند روز عادت کردم.

گوشی  تفریح اکثر جوانان است. شما که گوشی‌تان را کنار گذاشتید، تفریح داشتید‌؟

حانیه فتحی: بین ترم اول و دوم اردوی مشهد رفتیم. در تعطیلات نوروز و بعد از آن هم، که در مدرسه پایگاه مطالعاتی داشتیم، نیم ساعتی با بچه ها دورهم جمع می شدیم و یک چیزی می­خوردیم و گپ می زدیم و فضای شادی برای خودمان درست می­کردیم.

خودم هم بعضی اوقات که خسته یا کلافه می­شدم یک سی دی فیلم می گرفتم و می‌دیدم؛ اما تلویزیون نگاه نمی­کردم؛ چون تلویزیون هم وابستگی می­آورد. جالب اینکه امسال برخلاف سال‌های دیگر، دلم می­خواست برایم تولد بگیرند و هدیه بدهند و همین طور هم شد.

هانیه عبدی: جمعه‌ها هر دو هفته یک بار بعد از آزمون آزمایشی  و تحلیل سؤال‌ها برای تفریح با خانواده بیرون می‌رفتم.

ریحانه براتی: جمعه ­ها  هر دو هفته یک بار بعد از آزمون آزمایشی بیرون می‌رفتم. راستش یکی از تفریحات من خوردن بود!

بین درس به خودم زمان استراحت می­دادم و در این زمان­ها گاه چای می­خوردم و زمانی موسیقی گوش می­دادم. در کل تفریح خودم را کنسل نکردم و همه چیز را درحد محدودتر داشتم؛ حتی گاهی مستندهای جهانگردی تلویزیون را تماشا می­کردم.

محدثه ملک محمدی: به نظر من بدن انسان به خواب و خوراک و تفریح نیاز دارد و باید همه چیز را در کنار هم داشت تا روحیه ات را از دست ندهی.

البته خیلی ازاوقات خود درس خواندن می‌تواند یک تفریح محسوب بشود. وقتی فردی با علاقه سراغ کتاب درسی برود و از یادگرفتن مطالب لذت ببرد، هم مطالب در ذهنش تثبیت می شود و هم خسته نخواهد شد.

زهرا محمدی :یک دختر عمه کوچک دارم که سال چهارم تازه به دنیا آمده بود. هر بار که خسته می شدم، به دیدن او می رفتم و  خستگی ام در می­رفت .

نرگس اسکندری ثانی: هر وقت که خسته می شدم سراغ درس هایی می رفتم که بیشتر دوست داشتم ؛ برای مثال، تست ادبیات یا شیمی می زدم. گاهی اوقات هم فیلم می دیدم.

برویم سراغ خانواده و نقش آنها در موفقیت شما. بیایید از حرف­های کلیشه­ای بگذریم و با مثال­های ملموس­تر، نقش خانواده­تان را در موفقیتتان بگویید .

هانیه عبدی: مادر من دیپلمه است؛ اما تکیه گاه روحی بزرگی برایم بود.اگر کتابی نیاز داشتم، حتماً برایم تهیه می‌کرد و مهم‌تر از آن، این بود که به من ایمان داشت و می دانست که تمام تلاشم را می‌کنم تا موفق شوم .

محدثه ملک محمدی: پدرم همیشه می‌گفت که باید از پایه قوی باشی و اگر پایه قوی داشته باشی، پله‌های بعدی را با موفقیت طی خواهی کرد. انتظار او برای بهترین بودن و فضای آرامی که در خانه ایجاد کرده بودند، در موفقیت من بسیار مؤثر بود.

زهرامحمدی: فضای خانه واقعاً آرام بود و تنها انتظاری که از من داشتند، درس خواندن بود؛ یعنی من سال چهارم هیچ مسؤولیتی جز درس خواندن نداشتم.

نرگس اسکندری ثانی: سال چهارم برای خانواده من مشکلی پیش آمد که یک ماه درگیر آن بودیم. در این مدت، چون جوّ خانه آرامش همیشگی را نداشت من  در خانه مادر بزرگم بودم. همین که والدینم اجازه این را به من دادند که در خانه مادر بزرگم بمانم و از شرایط خانه اطلاعی به من نمی‌دادند و حتی اگر سؤال می­کردم، می‌گفتند که همه چیز خوب است و مشکلی وجود ندارد، یعنی نمی‌گذاشتند که من در جریان مشکلات قرار بگیرم.

اینکه خانواده اجازه نمی‌دادند که شما در جریان مشکلات قرار بگیرید خیلی خوب است؛ اما قلب و ذهن شما خبر داشت که مشکلی وجود دارد؛ وگرنه به خانه برمی گشتید. با نگرانی‌ها و درگیری‌های ذهنی خودتان چه می­کردید؟

نرگس اسکندری ثانی: تمام سعی­ام را می­کردم که درگیر مسایل خانواده نشوم و به خودم تلقین می کردم که همه چیز  و همه کس در آرامش هستند؛ اما قبول دارم که بالاخره تاثیر خودش را می‌گذاشت. شاید اگر این مشکل پیش نمی‌آمد رتبه من بهتر نیز می‌شد؛ اما مهم این است که آن تاثیرات منفی به حداقل برسد. من مواقعی که مشکل داشتم ، بیشتر درس می‌خواندم ؛ یعنی چون می‌دانستم که ذهنم درگیر است، بیشتر مطالعه می کردم تا جبران بازدهی کم خودم را بکنم.

دیگران در مقابله با مشکلات چه می­کردند؟

ریحانه براتی: من فکر می‌کنم که در مقابله با مشکلات، بهترین فردی که می تواند به فرد روحیه بدهد، خود اوست. وقتی به خودت بگویی نمی توانم ، آغاز پایان توست و دیگر موفق نخواهی شد. یک جور آدم باید در مقابله با مشکل، بزن بهادر باشد. باید به جنگ مشکل رفت و نترسید؛ به بیان دیگر، باید موفقیت را حق خودت بدانی تا بتوانی به آن برسی

حانیه فتحی: وقتی هدفت مشخص باشد و به آن ایمان داشته باشی، پای مشکلاتِ رسیدن به آن هم خواهی ایستاد؛ برای مثال، هدف من این بود که حتماً در دانشگاه شریف پذیرفته شوم؛ برای همین هروقت نا امید می شدم، سعی می‌کردم که خیلی سریع روحیه‌ام را دوباره به دست بیاورم و به خودم امید می‌دادم که برای کسب یک رتبه دو رقمی هیچ چیز کم ندارم.

نرگس اسکندر ثانی: گاهی اوقات این مشکلات ناشی از اتفاقات بد و منفی نیست، اما در نهایت ذهن شما را درگیر می‌کند و وقت شما را می‌گیرد؛ مثلاً 16 اردیبهشت امسال عروسی خواهر من بود. من حتی برای خرید لباسی که قرار بود برای عروسی بپوشم، خودم نرفتم و در مراسم نامزدی و پاتختی هم شرکت نکردم و روز عروسی هم تا ساعت 3 بعد از ظهر، کلاس جمع بندی درس ریاضی داشتیم و مدرسه بودم و بعد از آن به مراسم رفتم؛ یعنی تا جایی که می‌توانستم تلاش کردم تا در این مراسم که جشن و شادی هم بود، درگیر نشوم؛ حتی برای آن چند ساعتی که عروسی بودم و نمی‌توانستم درس بخوانم، پیش‌بینی کردم و یک هفته روزی یک ساعت بیشتر درس خواندم تا در نهایت ساعت مطالعاتی‌ام کم نشود.

خانم فتحی! به پایگاه مطالعاتی اشاره کردید، این پایگاه مطالعاتی چه زمانی در مدرسه تشکیل شد و چه فایده ای داشت؟

حانیه فتحی: پایگاه خیلی خوب بود و باعث شد که به یک خودباوری برسیم؛ البته در این میان، امید دادن و تشویق معلم ها هم بسیار مؤثر بود.

هانیه عبدی‌: پایگاه مطالعاتی مدرسه بخصوص در ایام عید خیلی خوب بود؛ چون همه با هم بودیم و جوّ حاکم در بین بچه‌ها، جوّ درس خواندن بود. خود من به طور میانگین، روزی 12 ساعت درس می‌خواندم.

ریحانه براتی: تاثیرات معنوی پایگاه هم بسیار بود؛ برای مثال، هنگام نماز مغرب همه با هم جمع می‌شدیم و نماز را به جماعت می‌خواندیم.

زهرا محمدی: در پایگاه مطالعاتی ما نیز این جوّ مثبت و معنوی وجود داشت؛ حتی چند نفر از بچه ها تا قبل از پایگاه نماز نمی­خواندند، اما در پایگاه نمازخوان شدند .

محدثه ملک محمدی: پایگاه مطالعاتی، بخصوص در یک ماه آخر که کلاس ها تمام شده بود، بسیار مفید بود. بموقع درس می خواندیم و بموقع نیز تفریح و استراحت می کردیم.

خانم عبدی! گفتید که پایگاه مطالعاتی بخصوص در تعطیلات نوروز مفید بود. نظرتان درباره تعطیلات نوروز چیست؟ فکر می‌کنید این ایام، که بسیاری از آن با عنوان دوران طلایی یاد می‌کنند،  چقدر می‌تواند در موفقیت داوطلبان  نقش داشته باشد؟

هانیه عبدی: دوران تعطیلات نوروز، داوطلبان کلاس درس ندارند؛ برای همین هم تعداد ساعت بیشتری را می‌توانند به مطالعه اختصاص دهند. همین ساعت بیشتر نیاز به مدیریت زمان دارد و برنامه‌ریزی دقیق­تری  را می­طلبد؛ چون لازم است که برای همه درس‌ها وقت گذاشت و تمام دروس عمومی و اختصاصی یا پایه و پیش را پوشش داد.

محدثه ملک محمدی: نباید تصور کرد که در عید می‌توان معجزه کرد. باید پذیرفت که این دوران برای همه طلایی است و باید خیلی خوب بخوانی تا از خودت عقب نیفتی؛ وگرنه اگر فقط همین دوران را خوب بخوانی از دیگران جلو نخواهی افتاد؛ چون دیگران هم خوب درس می‌خوانند. باید بپذیریم که کنکور، نتیجه کار تعطیلات نوروز یا حتی  سال چهارم نیست، بلکه نتیجه مطالعه حداقل چهارسال دبیرستان است.

زهرا محمدی: عید درصورتی دوران طلایی محسوب می‌شود که قبل از آن خوب مطالعه کرده باشی و در این ایام (عید) جمع بندی کنی.

حانیه فتحی: چه خواندن و چگونه خواندن در این دوران خیلی مهم است. برای خودمن این دوران خیلی مفید بود؛ چون توانستم یکی از فصل های مهم دیفرانسیل( کاربرد مشتق) را در عید به طور کامل بخوانم و جمع کنم. همچنین درس‌های پایه‌ام را که در آنها کمی ضعف داشتم، مطالعه کنم.

ریحانه براتی: مهم این است که در این دوران  به امید داشتن یک برنامه دقیق و جامع، سراغ چند مشاور یا برنامه‌ریز نرفت. اگر داوطلب به یک برنامه پای بند باشد، می تواند استفاده خوبی از تعطیلات عید ببرد. خود من در این دوران توانستم که یک دور درس‌های پایه‌ام را مرور کنم و همین امر باعث شد که اعتماد به نفس پیدا کنم و به آرامش برسم. 

ریحانه براتی: گوشی داشتم و اوایل هم خیلی استفاده می کردم و عضو همه شبکه های مجازی هم بودم؛ اما بعد که دیدم خیلی وقتم را می­گیرد. آن را تحویل دبیر ادبیاتم دادم. الان هم خدا را شکر می‌کنم که این کار را کردم؛ چون گوشی شب و روز را از آدم می­گیرد. راستش بعد از تحویل دادن گوشی، یک خواب راحت و بی دغدغه داشتم؛ وگرنه قبل از آن، شب‌ها تا دیر وقت پای گوشی بودم

نرگس اسکندر ثانی : 16 اردیبهشت امسال عروسی خواهر من بود. من حتی برای خرید لباسی که قرار بود برای عروسی بپوشم، خودم  نرفتم و در مراسم نامزدی و پاتختی هم شرکت نکردم و روز عروسی هم تا ساعت 3 بعد از ظهر، کلاس جمع بندی درس ریاضی داشتیم و مدرسه بودم و بعد از آن به مراسم رفتم

زهرا محمدی: در پایگاه مطالعاتی ما جوّی مثبت و معنوی وجود داشت؛ حتی چند نفر از بچه‌ها تا قبل از پایگاه نماز نمی­خواندند، اما در پایگاه نمازخوان شدند

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.