نتایج در این بخش نمایش داده می شود

گفت و گو با سه رتبۀ تک رقمي کشوري گروه انساني۹۷: خواستن به علاوه تلاش = پيروزي (قسمت آخر)

در قسمت اول مصاحبه با سه تن از رتبه‌هاي تک رقمي گروه آزمايشي علوم انساني (علي مرتضي قلي، رتبه 3 کشوري، محمد امين زارع، رتبۀ 5 کشوري، و حليّه فراست، رتبۀ 9 کشوري) در آزمون سراسري سال 97، دربارۀ نحوۀ مطالعۀ دروس مختلف سخن گفته شد. در اين قسمت، دربارۀ ساير نکته‌هاي مهم براي داوطلبان، با آنها سخن مي‌گوييم. * دوران مطالعه براي کنکوري‌ها را مي‌توان به چهار بخش تقسيم کرد: تابستان قبل از سال کنکور، مهر تا اسفند ماه، تعطيلات نوروز، و بعد از تعطيلات نوروزتا زمان برگزاري آزمون سراسري. شما در هر يک از اين دوران چگونه مطالعه کرديد؟ محمد امين زارع: مدرسۀ ما از تابستان پايگاه مطالعاتي داشت و تا ساعت 9 شب درس مي‌خوانديم و اين پايگاه تا تعطيلات نوروز برقرار بود؛ البته جمعه‌ها پايگاه نداشتيم و از ما مي‌خواستند که 10 تا 12 ساعت درس بخوانيم؛ اما من بيشترين زماني که درس خواندم، 7 ساعت بود. در کل، درس خواندن در خانه برايم سخت بود و مدرسه را فضاي کار و درس مي‌دانستم؛ در واقع اگر پايگاه مطالعاتي نداشتيم، رتبۀ تک رقمي نمي‌آوردم؛ چون بازدهي‌ام در مدرسه، نسبت به خانه، بسيار زياد بود. * در مدرسه دچار اتلاف وقت نمي‌شديد؟ محمد امين زارع: به نظر من تلف کردن وقت براي همه کس پيش مي‌آيد؛ حالا يک نفر، يک ربع در 10 ساعت اتلاف وقت دارد و ديگري 5 ساعت از وقتش را هدر مي‌دهد. نکته اين است که وقت خود را تلف نکنيم و آن را به حداقل برسانيم. من با ذکر گفتن در مقابل اتلاف وقت مقاومت مي‌کردم. اول هر درس آية الکرسي مي‌خواندم و اگر حواسم پرت مي‌شد و وقت تلف مي‌کردم، صلوات مي‌فرستادم. هر وقت هم که فکرهاي بي‌فايده‌اي مثل اينکه آيا در نهايت رتبۀ خوب مي‌آورم يا نه به سراغ مي‌آمد، آيۀ « اَعُوذُ بِاللَّهِ اَنْ اَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ» را مي‌خواندم؛ زيرا معتقد بودم که اين فکر‌هاي بي‌فايده، يک نوع جهل است؛ حتي بالاي برگه‌هاي کتاب‌هاي درسي‌ام اين آيه را مي‌نوشتم. در کل، به توسل و توکل، بسيار اعتقاد دارم. بعد از تعطيلات نوروز تا روز قبل از کنکور، دوران جمع‌بندي دروس بود. معلم‌ها نکات را مي‌گفتند و ما بيشتر به مطالعه و دوره دروس مي‌پرداختيم. علي مرتضي قلي: تابستان يا دوران مدرسه، چندان درس نمي‌خواندم؛ مثلاً روزهاي تعطيل 5 تا 6 ساعت مطالعه مي‌کردم. ايام عيد از روز سوم فروردين اردوي مطالعاتي داشتيم و تا روز دوازدهم فروردين در اردو بوديم و درس مي‌خوانديم؛ اما من بيشتر بعد از عيد خوب درس خواندم و روزي 11 تا 12 ساعت از وقتم به خواندن دروس مي‌گذشت. در کل، بعد از عيد انگيزه‌ام براي درس خواندن بيشتر شد. راستش من ابتداي دورۀ پيش‌دانشگاهي، به فکر به دست آوردن وآرتبۀ زير 200 يا 300 بودم، اما بعد از عيد و آزمون‌هاي آزمايشي، به رتبة زير 50 فکر کردم و دبيرانم مي‌گفتند که مي‌تواني رتبۀ زير 10 هم بياوري، و همين موضوع، انگيزه من را بيشتر کرد . نحوۀ درس خواندنم هم اين‌گونه بود که درس‌ها را سريع مي‌خواندم و بعد بارها آنها را دوره مي‌کردم؛ چون مي‌دانستم که اگر زياد دوره نکنم، اين درس‌ها را فراموش خواهم کرد؛ براي همين، فقط تاريخ و جغرافيا را تا قبل از عيد تمام نکردم و مابقي دروس را يک ماه قبل از عيد تمام کردم و آنها را مدام دوره مي‌کردم. حليّه فراست: از ابتداي تابستان تا قبل از کنکور، روزي 5 يا 6 ساعت مطالعه مي‌کردم و روزهاي تعطيل به طور متوسط روزي 8 ساعت مي‌خواندم؛ البته من سر کلاس، خيلي با دقت گوش مي‌دادم و کلاس‌هاي درس برايم مفيد بود و موقع درس خواندن هم زياد حواسم پرت نمي‌شد و خيلي دقيق مي‌خواندم. يکي از عوامل موفقيتم اين بود که درس‌ها را براي ساير بچه‌ها توضيح مي‌دادم و همين مساله در تثبيت مطالب براي خودم خيلي کمک مي‌کرد. اسمش را هم گذاشته بودم «زکات علم»؛ مثلاً درس عربي را چندان نمي‌خواندم، ولي وقتي براي بچه‌ها توضيح مي‌دادم، خودم هم آن درس را به خوبي ياد مي‌گرفتم. تعطيلات نوروز هم از صبح تا شب در مدرسه پايگاه مطالعاتي داشتيم و درس مي‌خوانديم. بعد از عيد هم ساعت مطالعاتي‌ام عوض نشد، اما بيشتر وقتم صرف دوره دروس مي‌شد. به نظر من، زياد خواندن آن قدر مهم نيست که کيفيت مطالعه مهم است. کيفيت مطالعه هم به علاقه و انگيزه فرد ربط دارد؛ چيزي که با اجبار نمي‌توان در فرد ايجاد کرد و به خود داوطلب ربط دارد. * بعضي از داوطلبان، انگيزه و علاقه درس خواندن دارند، اما از پس يک يا چند درس بر نمي‌آيند و نمي‌توانند درصد خوبي در آن درس‌ها کسب کنند. محمد امين زارع: اوايل سال تحصيلي در آزمون‌هاي آزمايشي نمي‌توانستم درصد خوبي در درس معارف اسلامي کسب کنم، اما ان قدر شيوه‌هاي مختلف را امتحان کردم تا توانستم شيوه درست و مناسب را براي خودم پيدا کنم و درصدم را در اين درس به 90 رساندم. در ادبيات اختصاصي هم به همين مشکل برخوردم. در آزمون آزمايشي جامع سوم، ادبيات اختصاصي را 72 درصد زدم، در حالي که پيش از آن، بيشتر اوقات اين درس را 90 درصد مي‌زدم. خوب در ابتدا نگران شدم، اما بعد تصميم گرفتم که بيشتر براي اين درس وقت بگذارم. مي‌خواهم بگويم که به جاي لج کردن و درس نخواندن، به دنبال جذابيتي در يک درس مي‌گشتم تا بتوانم با آن درس ارتباط برقرار کنم، برايش وقت بگذارم و آن را ياد بگيرم. * يکي از دوران‌هاي مطالعه، که من پيش از اين به آن اشاره نکردم و اما دوران خاصي است و نحوۀ مطالعۀ ويژه هم مي‌خواهد، ايام ماه مبارک رمضان است. در اين دوران چگونه درس مي‌خوانديد؟ حليّه فراست: ماه رمضان قبل از سال چهارم، که امتحانات نهايي سال سوم را مي‌داديم، من اکثراً شب تا صبح درس مي‌خواندم و روزها اگر امتحان نداشتم، استراحت مي‌کردم و در نتيجه مشکلي با روزه‌داري نداشتم. ماه رمضان سال بعد را هم، که زمان مطالعه و آمادگي براي کنکور بود، روزه گرفتم، و البته ساعت مطالعاتي‌ام تا حدودي پايين آمد؛ اما زماني که مي‌خواندم، مفيد بود. محمد امين زارع: راستش را بخواهيد، ماه رمضاني که منتهي به کنکور مي‌شد، به ذهنم رسيد که کلاه شرعي بگذارم و هر روز تا کرج يا … بروم و برگردم و روزه‌ام را بخورم! اما ديدم که حس خوبي از انجام اين کار ندارم و روزه‌هايم را گرفتم. علي مرتضي قلي: 10 روز مسافرت بوديم، اما بقيۀ روزه‌هايم را گرفتم؛ البته کمتر درس مي‌خواندم و کيفيت مطالعه‌ام هم پايين آمد، ولي در نهايت روزه گرفتن واجب است و بايد روزه گرفت. * در کل، فکر مي‌کنيد که نيايش، چه نقشي براي يک کنکوري مي‌تواند داشته باشد؟ علي مرتضي قلي: يک بحث، بحث روحي است که به آدم آرامش مي‌دهد و نکته ديگر اينکه وقتي معتقد باشي همه چيز دست خداست و به سمت او بروي، لطف و رحمتش هم شامل حالت مي‌شود؛ براي مثال، همين مساله ماه رمضان، درست است که باعث شد کمي از لحاظ درسي افت کنم، اما من باور داشتم که همه چيز دست خداست و من بايد به وظايفم عمل کنم و در نهايت، با اينکه هيچ وقت رتبه‌ام در آزمون‌هاي آزمايشي زير 20 نشده بود، در کنکور رتبه‌ام 3 شد! حليّه فراست: توسل و توکل من به خدا هميشگي است و معتقدم که هر چه دارم از لطف الهي است و هميشه در مورد هر مساله‌اي با خداي خودم صحبت مي‌کنم و اين ارتباط هيچ وقت قطع نشده است. سال چهارم هم با انجام سفرهاي مذهبي و توسل، آرامش بيشتري داشتم. محمد امين زارع: وقتي خودت را به وجودي وصل مي‌کني که حد ندارد، توانت چند برابر مي‌شود. او کمکت مي‌کند که جلو بروي، و هر چه کمکت کند هم چيزي از او کم نخواهد شد و فقط به ما اضافه مي‌شود. مي‌خواهم بگويم که وقتي به پروردگار توکل کني، تاثيرش را در زندگي‌ات مي‌بيني و متوجه مي‌شوي که خيلي چيزها دست تو نيست و فقط با توکل به پروردگار، قدرت پيدا خواهي کرد. * روزهاي آخر منتهي به کنکور چه مي‌کرديد؟علي مرتضي قلي: يک هفته مانده به کنکور، بيمار شدم و به اين فکر کردم که اگر سر جلسة آزمون سراسري بيمار شوم، نتيجۀ يک سال مطالعه‌ام زير سؤال مي‌رود؛ البته خدا را شکر که در روز آزمون، مشکلي پيش نيامد. محمد امين زارع: هفتۀ آخر، بيشتر وقتم را به تاريخ و جغرافيا اختصاص دادم و دو روز مانده به کنکور، يک دور ديگر تاريخ و جغرافيا را مرور کردم. سر جلسة آزمون سراسري هم، موقع پاسخ به سؤال‌هاي ادبيات عمومي، يک مقدار روحيه‌ام خراب شد؛ چون ادبيات سخت بود. سر جلسة آزمون اختصاصي هم اقتصاد اذيتم کرد. * استرس، يکي از مواردي است که داوطلبان کنکور از آن بسيار گله دارند و معتقدند که اين مساله، مانع اصلي موفقيتشان است. شما هم با اين مشکل روبرو بوديد؟ علي مرتضي قلي: تا يک ماه مانده به کنکور، استرس نداشتم، اما يک ماه آخر استرس به سراغم آمد که سرانجام به نفعم هم تمام شد؛ چون باعث شد که بيشتر مطالعه کنم. سر جلسۀ آزمون سراسري هم استرس نداشتم؛ حتي توجهم به چند نفر جلوتر از خودم هم جلب شده بود که به جاي تست زدن، مدادش را به طرف سقف پرت مي‌کرد و بازي مي‌کرد! حليّه فراست: من فردي استرسي هستم و براي آزمون سراسري، به جاي اينکه از اين قضيه گله کنم، سعي کردم که استرسم را عامل خلاقيت کنم؛ مثلاً سر درس رياضي، سعي مي‌کردم که راه حل‌هاي خلّاقانه پيدا کنم؛ راه حل‌هايي که وقتي استرس نداشتم به ذهنم نمي‌رسيد و اصلاً نمي‌دانستم چطور مساله مورد نظر را حل کنم؛ در واقع، استرس باعث شد که درصدهايم از زماني که خودم تست مي‌زنم، بهتر باشد؛ البته استرس معايبي هم داشت و باعث مي‌شد که گزينه‌ها را اشتباهي وارد کنم که اين مشکل را هم با تست زياد زدن حل کردم. * نظرتان دربارۀ مشاور چيست؟ آيا معتقديد که يک داوطلب کنکور به مشاور نياز دارد؟ محمد امين زارع: مشاور ما برنامۀ کلي مي‌داد و پي‌گير اجراي برنامه بود. راهنمايي‌هايي که در مسير مطالعه مي‌کرد و شيوه‌هاي مطالعه‌اي که براي بعضي از درس‌ها ارايه مي‌داد، براي رفع ضعف‌ها و فراهم شدن فضاي مناسب درس خواندن، مؤثر بود. علي مرتضي قلي: مشاور، گنگي و گيجي را از داوطلب مي‌گيرد و به آدم روحيه مي‌دهد؛ مثلاً وقتي بي‌خيال بوديم و درس نمي‌خوانديم، يادآوري مي‌کرد که درس بخوانيم، و اگر دچار استرس مي‌شديم و زيادي جوّگير مي‌شديم، به ما يادآوري مي‌کرد که کنکور، کل زندگي نيست؛ در واقع، شرايط را براي ما متعادل مي‌کرد. حليّه فراست: من برنامۀ درسي را خودم مي‌نوشتم و مشاورمان نيز ضعف‌هاي برنامه‌ام را اصلاح مي‌کرد. همچنين در روحيه دادن، بسيار مؤثر بود. * ميانۀ‌تان با تلفن همراه چطور بود؟ محمد امين زارع: قبل از سال چهارم، روزي دو ساعت وقتم صرف گوشي مي‌شد و سال چهارم نزديک يک ساعت وقتم را مي‌گرفت؛ البته چندان سراغ شبکه‌هاي مجازي نمي‌رفتم؛ مثلاً اينستاگرام نداشتم و نزديک نوروز گوشي‌ام خراب شد و کنارش گذاشتم و تا بعد از کنکور تعميرش نکردم! علي مرتضي قلي: من کلاً خيلي از گوشي استفاده نمي‌کنم؛ حتي الان هم شب‌ها شايد نيم ساعت وقتم صرف گوشي‌ام بشود. حليّه فراست: گوشي تلفن داشتم، اما به شبکه‌هاي مجازي متصل نبودم و وقت زيادي صرف گوشي‌ام نمي‌کردم. * سال چهارم تفريح هم داشتيد؟محمد امين زارع: بعضي از مواقع در زنگ تفريح‌ها واليبال بازي مي‌کرديم. با خانواده هم براي تفريح بيرون مي‌رفتم. خوشبختانه مدرسۀ ما به غير از درس، به مسايل ديگر هم توجه داشت. ما 10 روز  براي محرم و 10 روز براي اربعين تعطيل بوديم و تعدادي از بچه‌ها در راهپيمايي اربعين هم به کربلا رفتند. شهريور ماه هم 10 روز اردوي جهادي (پروژۀ عمراني ساختماني در يک روستا در کرمانشاه) داشتيم. بهمن ماه هم سه روز اردوي تفريحي به کاشان رفتيم و پنج‌شنبه بعد از ظهرها هم وقتمان متعلق به خودمان بود. * تفريحات مدرسه‌اي شما بايد با آقاي مرتضي قلي يکسان باشد؛ چون در يک مدرسه تحصيل مي‌کرديد، درست است؟ محمد امين زارع: بله. حليّه فراست: زنگ‌هاي تفريح مسابقۀ واليبال مي‌داديم. سال چهارم چند مسافرت هم رفتم. شروع سال چهارم را با مشهد آغاز کردم و نيمه‌هاي سال تحصيلي، چند روز هم با مدرسه به قم رفتيم و هفتۀ آخر اسفند هم با خانواده به کربلا رفتم. خرداد ماه هم يک مشهد يک روزه رفتم. * اگر قرار باشد درصدي از موفقيت خودتان را نتيجه، هوش، پشتکار، خانواده و مدرسه بدانيد، به هر يک، چند درصد اختصاص مي‌دهيد؟ محمد امين زارع: خانواده من در اين مدت بسيار صبوري کردند، تشويقم کردند و تکيه گاهم بودند و نقش مهمي در موفقيت من دارند. به نظر من، خانواده: 50 درصد، مدرسه: 20 درصد و هوش و تلاش: 30 درصد در موفقيت من نقش داشتند. علي مرتضي قلي: مدرسه، از اين نظر که آنجا درس مي‌خوانديم و پايگاه مطالعاتي داشتيم، نقش داشت و در کل، به نظر من، مدرسه: 30 درصد ، خانواده: 20 درصد و هوش و تلاش: 50 درصد نقش داشتند. حليّه فراست: تک تک افراد خانواده‌ام، حامي‌ام بودند؛ به خصوص مادرم که در تمام تحصيلاتم، چه نتايجم خوب مي‌شد و چه بد، ياورم بود و بهترين راهنمايي را که مي‌شد به يک نفر کرد، به من مي‌کردند؛ براي همين 60 درصد را به خانواده اختصاص مي‌دهم، مدرسه: 15 درصد و تلاش و هوش و توکل خودم هم 25 درصد نقش داشت. * هر سه شما در آزمون‌هاي آزمايشي شرکت مي‌کرديد. چقدر رتبه‌هاي آزمون‌هاي آزمايشي و رتبۀ کنکورتان با يکديگر تطابق داشت؟حليّه فراست: در تمامِ آزمون‌هاي آزمايشي، رتبه‌ام تک رقمي مي‌شد، اما سر جلسة آزمون سراسري، فکر مي‌کردم که رتبه‌ام بين 100 تا 200 مي‌شد. علي مرتضي قلي: در آزمون‌هاي آزمايشي سنجش، بهترين رتبه‌ام 23 بود. خودم فکر مي‌کردم که رتبه‌ام زير 100 بشود، اما بعد از کنکور و محاسبه کردن درصدهايم اميدوارتر شده بودم. محمد امين زارع: در بعضي از آزمون‌هاي آزمايشي خوب مي‌شدم، اما در آزمون‌هاي آزمايشي جامع سنجش، يک بار رتبه‌ام 91 شد؛ در نتيجه احتمال به دست آوردن رتبۀ تک رقمي را نمي‌دادم. * در مجموع، سال منتهي به کنکور را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟حليّه فراست: سال چهارم کلاً زندگي آدم متفاوت مي‌شود و اين تفاوت براي من جالب بود. علي مرتضي قلي: درس خواندن در سال چهارم خوب و هدفمند بود و ما براي خودمان درس مي‌خوانديم، نه به اجبار معلم و مدرسه و …. محمد امين زارع: سال چهارم براي من سال سختي نبود و خاطرت خوشي از آن دارم. * اگر به سال چهارم برمي‌گشتيد، چه کارهايي را انجام نمي‌داديد؟محمد امين زارع: زمان‌هايي را که تعطيل بودم، هدر نمي‌دادم؛ مثلاً جمعه‌ها بيشتر درس مي‌خواندم تا عذاب وجدانم کمتر بشود. علي مرتضي قلي: پِرتي‌هاي مطالعاتي‌ام را کمتر مي‌کردم. گاه پيش مي‌آمد که پاي کتابم بودم، اما کار خاصي نمي‌کردم. حليّه فراست: سعي مي‌کردم که به يک اندازه براي درس‌هايم وقت بگذارم و زبان و ادبيات را کنار نمي‌گذاشتم. * لطفاً درصدهايتان را در آزمون سراسري ذکر کنيد.علي مرتضي قلي: زبان و ادبيات فارسي: 4/61 درصد، زبان عربي: 100 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 76، زبان خارجي: 7/94 درصد، رياضي: 100 درصد، اقتصاد: 7/86 درصد، زبان و ادبيات فارسي اختصاصي: 6/85 درصد، زبان عربي اختصاصي: 100 درصد، تاريخ و جغرافيا: 2/71 درصد، علوم اجتماعي: 4/88 درصد، فلسفه و منطق: 68 درصد و روان‌شناسي: 95 درصد. محمد امين زارع: زبان و ادبيات فارسي: 68 درصد، زبان عربي: 4/85 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 4/89، زبان خارجي: 72 درصد، رياضي: 95 درصد، اقتصاد: 8/77 درصد، زبان و ادبيات فارسي اختصاصي: 4/83 درصد، زبان عربي اختصاصي: 100 درصد، تاريخ و جغرافيا: 6/85 درصد، علوم اجتماعي: 4/93 درصد، فلسفه و منطق: 7/66 درصد و روان‌شناسي: 4/88 درصد.

حليّه فراست: زبان و ادبيات فارسي: 7/62 درصد، زبان عربي: 84 درصد، فرهنگ و معارف اسلامي: 84، زبان خارجي: 7/34 درصد، رياضي: 100 درصد، اقتصاد: 3/82 درصد، زبان و ادبيات فارسي اختصاصي: 8/77 درصد، زبان عربي اختصاصي: 4/93 درصد، تاريخ و جغرافيا: 7/86 درصد، علوم اجتماعي: 4/93 درصد، فلسفه و منطق: 4/89 درصد و روان‌شناسي: 7/86 درصد. 

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.