یکی از مهمترین دروس عمومی که تاثیر زیادی بر نمره و رتبه داوطلبان همه گروههای آزمایشی در آزمون سراسری میگذارد، درس زبان انگلیسی است. زبان انگلیسی عمومی، شامل بیست و پنج سؤال است که عموماً به صورت زیر است: گرامر و واژگان در حدود ده سؤال، متن بسته یا متن «کلوز» در حدود پنج سؤال، درک مطلب در حدود ده سؤال. اگر مباحث گرامر و لغات را مباحث حفظی در نظر بگیریم و مباحث کلوز و درک مطلب را مباحث مفهومی در نظر بگیریم، 40 درصد سؤالات مربوط به مباحث حفظی و محتوای کتاب و 60 درصد باقیمانده، مربوط به سؤالات خارج از کتاب و سؤالات درک مطلب و مفهوم و فراشناختی و مهارتی است
درس زبان با طراحی سؤالات به سبک جدید به چند علت زیر به یکی از دشوارترین درسهای کنکور تبدیل شده است:
1- کم اهمیت شدن مباحث حفظی و اهمیت قابل توجه داشتن مباحث مفهومی؛
2- قرار داشتن سؤالات زبان در آخر دفترچه سؤالات و احتمال مواجه شدن با کمبود وقت؛
3- ذهنیت غلط دانشآموزان درباره سختی درس زبان انگلیسی و استمرار نداشتن در مطالعه و کم کاری در پایه های قبل.
منابع طرح سؤالات
سؤالات درس زبان فقط از کتابهای سال چهارم دبیرستان و سال سوم طرح میشود. سؤالات گرامر و واژگان، محدود به کتاب درسی است و 60 تا 70 درصد از این سؤالات مربوط به سال چهارم و بقیه مربوط به سال سوم است. سؤالات کلوز و متن، مانند مطالب کتاب درسی نیست و از کتاب برداشت نمیشود و انتظار میرود که داوطلب با تمرین و تکرار زیاد و یادگیری مهارتهای پاسخ دادن و درک مطلب، به این گونه سؤالات پاسخ دهد.
شیوه مطالعه درس زبان انگلیسی
توصیه میشود که یک داوطلب کنکوری، هفتهای پنج و نیم ساعت، مطالعه زبان داشته باشد. بهترین شیوه برنامهریزی و مطالعه درس زبان این است که این مطالعه، روزی نیم ساعت یا یک روز در میان باشد، و حداقل داوطلب، یک ساعت مطالعه کند. شما باید این وقت را بسته به نقاط ضعف و قدرت خود در بخشهای مختلف بین گرامر، لغت و درک مطلب تقسیم کنید؛ مثلاً اگر گرامرتان قوی و لغت و درک مطلبتان ضعیف است، از این یک ساعت روزی ده دقیقه گرامر، بیست دقیقه لغت و نیم ساعت درک مطلب بخوانید. هرگز درس زبان را به صورت متمرکز و فشرده در یک روز نخوانید؛ زیرا هم مطالب یاد گرفته شده زود فراموش میشود و هم اینکه این روش، کارایی زیادی برای دراز مدت ندارد. تکرار نیم ساعت به طور هر روزه و یا یک ساعت به طور یک روز در میان این درس، باعث تداوم یادگیری میشود و موجب میشود تا آموختهها با شیبی ملایم در حافظه دراز مدت جا گیرند.
شیوه یادگیری لغات
همانگونه که اشاره کردیم، یکی از بخشهایی که در زبان انگلیسی باید بیاموزید لغتها هستند. علاوه بر تستهایی که ممکن است از مترادف یا معنی لغات طرح شود، دانستن معنی لغات می تواند به درک مطلب بهتر شما نیز کمک کند. یکی از بهترین شیوههای یادگیری لغات این است که یک متن را بردارید و معنی هر لغت را در آن متن یاد بگیرید. این موضوع باعث میشود تا لغتها به مدت بیشتری در ذهن شما بمانند؛ زیرا با یادآوری آن متن میتوانید معنی لغت را به خاطر آورید. پس از این کار، لغات سخت را یادداشت کرده و برای مرور آماده کنید. بهترین کار برای یادگیری ماندگار، استفاده از جعبه «لایتنر» است. این جعبه که به ذهن ماندگار معروف است با مرورهای پی در پی باعث میشود تا شما برای همیشه، این لغات را یاد بگیرید.با اینکه جعبه «لایتنر» در بیشتر درسها بخوبی میتواند به یادگیری شما کمک کند، اما خیلی از دانش آموزان با تصور وقتگیر بودن این جعبه از آن استفاده نمیکنند.برای یادگیری هر چه بیشتر لغات زبان انگلیسی، هر شب بیست تا سی دقیقه از وقت خود را صرف خواندن و یادگیری لغات کنید. هر چند این کار به ظاهر ساده است، اما با انجام آن میتوانید پاسخگوی 75 تا 80 درصد سؤالات کنکور در این درس باشید.
در یادگیری لغات به نکات زیر توجه کنید:
1- وقتی لغات را حفظ میکنید، سعی کنید که مترادف ها و متضادهای آن لغت را نیز یادداشت کرده و به خاطر بسپارید؛
2- زمانی که تصمیم دارید لغات مشکل را یاد بگیرید از تخیلتان استفاده کنید و با تصویرسازی های خنده دار و عجیب از لغات، یادگیری را راحتتر کنید؛
3- برای یادآوری مجدد و مرور لغات از هر فرصتی استفاده کنید؛
4- به معنای مختلف واژهها یا حروف اضافه حتماً توجه کنید.
شیوه یادگیری درک مطلب
برای اینکه بتوانید درک مطلب خود را قوی کنید باید توجه داشته باشید که کل یک نوشته بر اساس افکار نویسنده میتواند از یک یا چند پاراگراف تشکیل شود. هر پاراگراف فکر جدیدی را بیان میکند و معمولاً خط اول یا خط آخر هر پاراگراف میتواند نظر اصلی نویسنده باشد؛ چون نویسنده میتواند به دو صورت، فکر خود را به خواننده انتقال دهد. «کل به جز» یا همان deductive که در خط اول، موضوع اصلی پاراگراف توضیح داده میشود و این قسمت معمولاً «بهترین عنوان پاراگراف» هم نامیده میشود یا (جز به کل) یا به عبارتی inductive که نویسنده افکار و عقاید خود را در خط آخر هر پاراگراف جمعبندی میکند که میتوان این قسمت را معمولاً «ایده اصلی نویسنده» هم نامید.
بهطور کلی میتوان از پنج نوع پاراگراف صحبت کرد:
1-پاراگرافهایی که در آن نوعی تجزیه و تحلیل فکر نویسنده است و در این نوع نوشتهها اصول کل به جز یا جز به کل رعایت میشود.
وقتی میگوییم:
Oil is called black gold. ………
نویسنده بلافاصله در همان خط اول با خواننده خود ارتباط برقرار کرده و بعد با جملات دیگری بیشتر به تجزیه و تحلیل جمله اول پرداخته است، ولی خواننده میداند که راجع به چه چیزی صحبت میشود.
2- پاراگرافهایی که در آن، چیزی توصیف میشود و معمولاً در همان ابتدای پاراگراف این تعریف دیده میشود. مانند:
An octopus appears to be just a huge head with eight long arms.
3-پاراگرافهایی که نوعی تضاد یا مقایسه را نشان میدهند که معمولاً در ابتدای پاراگراف این تضاد دیده میشود:
Discovery and invention are sometimes confused ….
4-پاراگرافهایی که نوعی تعریف، توضیح و توصیف موضوعی باشد:
A pupil is one who is under the close supervision of a teacher.
تعریف واژه pupil است.
5-پاراگرافهایی که نوعی قیاس را انجام میدهد که بیشتر شفافسازی یک موضوع است.
The distinction between Newton’s and Einstein’s ideas about gravitation has sometimes been.
اگر یک متن به صورت علمی و اصولی نوشته شود و بخواهید که به سؤالات مطروحه از این متن (مثلاً درک مطلب کنکور با سؤالات چهار گزینهای) جواب دهید، بهتر است که به نکات زیر توجه کنید: متن یا کل به جز یا جز به کل است. هر پاراگراف یک تفکر جداگانهای را مطرح میکند. جمله اول و آخر هر پاراگراف مهم است. مهمترین جمله متن، ایده اصلی نویسنده است که با جملات دیگری، این تفکر بیشتر توضیح داده میشود. سؤالات چهار گزینهای، معمولاً به این شکل طرح میشوند: یک گزینه کاملاً غلط، گزینه دوم نزدیک به درست، که با کمی دقت به اشتباه بودن آن پی میبریم، گزینه بعدی، بسیار نزدیک به درست که بیشتر دانشآموزان تشویق میشوند که آن گزینه را انتخاب کنند و یک گزینه هم کاملاً درست است. گاهی جواب درست یاstate ، دقیقاً در متن آورده شده که کافی است با رجوع به متن، جواب درست را پیدا کرد و گاهی نیز نهفته یا imply است؛ یعنی دقیقا جواب درست هر سؤال در متن براحتی دیده نمیشود و باید آن را استنباط کرد.
برای درک کلی متن، باید واژههای متن را حدس زد و نباید ترجمه لغت به لغت کرد، بلکه باید مفهوم کلی پاراگراف را یکجا درک کرد. نویسنده در طرح سؤالات چهار گزینهای از فاکتورهای زیادی استفاده میکند؛ مثلاً بازی با مترادفها و متضادها، شکلهای مختلف گرامری دو عبارت که دارای یک مفهوم هستند. بازی با ضمایر و این قبیل الگوها به طراح کمک میکند تا گزینه مناسبی را انتخاب کند. وقتی که میخواهیم متنی را بخوانیم و به سؤالات چهار جوابی پاسخ دهیم میتوانیم به شکلهای متفاوتی عمل کنیم. یکی از منطقیترین راهها برای کسانی که بهتر متن میخوانند و در درک مطلب قوی هستند، این است که یک بار متن را به صورت سریع بخوانند و به هنگام خواندن به مهمترین جمله متن که از نظر نویسنده نیز مهم و اصلی است، توجه کرده و آن را علامت بزنند. در صورت دوم، داوطلب میتواند به اطلاعاتی مثل اشاره به تاریخ، محل، شخص، مکان یا هر موضوع شاخص دیگری که در متن آمده است، توجه کرده و با دقت بیشتری متن را بخواند. معمولاً داوطلبانی که ضعیفتر هستند مجبورند که به متن بیشتر دقت کرده و آن را به خاطر بسپارند. بعد داوطلب باید به سراغ متن برود و اگر به هر یک از گزینهها شک کرد دوباره به محل مورد نظر آن گزینه در متن مراجعه کرده و با تطبیق گزینه با متن، جواب درست یا غلط را بفهمد. یک روش دیگر هم که بعضی از داوطلبان میتوانند از آن استفاده کنند این است که اول به سراغ سؤالات یک متن رفته و بدانند که طراح دقیقاً از آنها چه خواسته است و سپس متن را بسته به تواناییشان با سرعت و گذرا یا با دقت خوانده و به سؤالات پاسخ دهند.
کسانی که متن انگلیسی زیاد نخواندهاند یا به طور کلی در خواندن یک متن انگلیسی و درک مفهوم آن مشکل دارند، باید با در نظر گرفتن توانایی خود، هر بار نوع خاصی را در خواندن هر قسمت امتحان کنند تا بهترین روش برای رویارویی با متون مختلف را بیابند. اگر شما جزو آن دسته از داوطلبانی هستید که در این درس ضعیف هستند، پیشنهاد میکنیم که متن را با دقت خوانده و به سؤالات جواب دهید؛ البته با دقت خواندن متن به این معنی نیست که شما تک تک کلمات آن را ترجمه لفظ به لفظ کنید، بلکه با سرعت کمتر و دقت بیشتر پیش بروید و مطمین باشید که موفق خواهید شد. همچنین باید به تمام فاکتورها در برخورد به جواب هر سؤال، یعنی نقش واژهها، جملات آغازین و اختتامیه هر متن و نکات گرامری در متن، توجه کرد.
در پاسخگویی به سؤالات درک مطلب به موارد زیر نیز توجه داشته باشید:
1- در ابتدا که متنخوانی میکنید، سعی کنید که معنی کلی جمله را بفهمید و تلاش نکنید که حتماً معنی همه واژهها را بدانید یا لغتها را ترجمه کنید. بدانید که سؤالات چهار جوابی درک مطلب، تماماً در متن وجود دارد و شما با ارتباط دادن صحیح معنی بخشی از جمله متن با گزینههای مربوط، میتوانید به گزینه درست برسید.
2- سعی کنید که واژه را در جمله معنی کنید: آنقدر که برایتان در ترجمه آن جمله، سؤالی پیش نیاید؛ به عبارتی ترجمه لغت به لغت نشود که مفهوم کلی از جمله گرفته شود؛ به طوری که بتوانید رابطه بین جمله و گزینه را درک کنید؛ البته اگر در هنگام ترجمه به لغات مشکلی برخوردید که معنی آنها را نمیدانستید حتماً باید آن را ترجمه کنید.
3- زیرِ بخشی از جمله که برایتان مهم به نظر میرسد، خط بکشید تا اگر سؤالی مربوط به آن بخش در درک مطلب بود و نیاز داشتید دوباره آن قسمت را مطالعه کنید، آن جمله را راحتتر در متن پیدا کنید.
4-بخش reading هر درس، چه کتاب زبان سه و چه کتاب پیشدانشگاهی، را چندین بار خوانده، ارتباط اجزای جمله را شناخته و ترجمه سادهای از هر جمله را در پیشِ رو داشته باشید.
5- برای بالا بردن درک مطلب و تبحر در آن، سعی کنید که حتماً از درک مطلبهای آزمونهای سراسری سالهای قبل استفاده کنید؛ چون امکان دارد که بعضی از آنها با تغییراتی کوچک در آزمون سال آینده مجدداً طرح شود. برای این کار، بهتر است که در ابتدا با متون ساده و کوتاه و بدون توجه به سؤالات آن شروع کنید و فقط سعی کنید تا حدودی مفهوم داستان را درک کنید و بعد از مدتی که توانایی شما بالاتر رفت به سؤالات مربوط به متن نیز رجوع کنید.
6-به هنگام خواندن متن، نکات زیادی را میتوانیم در نظر بگیریم، اما در مورد passage cloze باید گفت: ابتدا بدون توجه به گزینههای داده شده، متن را بخوانید تا مفهوم کلی مطلب را بگیرید و بعد با توجه به گزینههای داده شده و لغاتی که در اطراف محل نقطهچین است، سعی کنید که با در نظر گرفتن پیکره معنایی واژهها، بهترین گزینه را انتخاب کنید.
7-چه در متون درک مطلب و چه در متونcloze، بعد از بررسی جواب درست، بار دیگر به متون رجوع کنید و سعی کنید که ارتباط صحیح و منطقی بین جواب و جمله مربوط در متن بیابید. در کل، اگر میخواهید در کنکور و در درس زبان موفق شوید، حتماً باید مهارت متنخوانی و توانایی ترجمه جمله را در خود تقویت کنید و کسب این توانایی فقط با کار مستمر و رجوع به متون متعدد در به دست آوردن یک شیوه ممتاز و ایدهآل برای روبرو شدن با هر متنی، امکانپذیر است.
نحوه یادگیری گرامر
مفیدترین روش برای مطالعه و یادگیری گرامر، خواندن گرامرهای ذکر شده در کتابهای درسی و نوشتن یک خلاصه کلی از آنها به همراه چند مثال از هر یک از گرامرها و موارد استثناست. در این خلاصهبرداریها میتوانید برای بهخاطر سپردن مؤثرتر با استفاده از خلاقیت ذهنتان، جملات یا کلماتی را به صورت رمزی ایجاد کنید که به خاطر آوردن این جملات و کلمات رمزی، گرامرهای مورد نظر را نیز به یاد شما بیاورد. اگر بعضی از گرامرها از نظر شما سخت بودند، حتماً چندین جمله از آنها را که بیشتر در ذهنتان میماند، حفظ کنید. این موضوع باعث می شود تا در جلسه آزمون اگر با جمله مشابهی مواجه شدید، راحت تر به جواب برسید.
با وجود این، باید توجه داشته باشید که تنها خواندن و خلاصهبرداری کردن از گرامرها (حتی اگر به بهترین صورت انجام گیرد) به هیچ عنوان کافی نیست. شما باید برای درک و یادگیری عمیق گرامرها تا میتوانید تمرینهای کتاب درسی و سؤالات کنکور سال های قبل را حل کنید. سعی کنید که جواب تمرینها را در کتاب یادداشت نکنید تا بتوانید در مطالعات بعدی نیز خود را تست کنید؛ البته حتماً توجه کنید که بعد از کمی حل کردن تستهای مبحثی این درس در زمینه گرامر، پس از یک دور کامل، تستها را به صورت ترکیبی حل کنید. این کار باعث میشود تا ذهن شما در جوابها به دنبال یک گرامر خاص که تازه آن را یاد گرفتهاید، نباشد و به این صورت نتیجه بهتری بگیرید. برای زدن پنج الی شش تست کنکوری در درس مورد مطالعه به نکات زیر توجه کنید:
1- در بخش گرامر باید پایه جملات را بیاموزید و آنها را تمرین کنید.
2- قواعد هر درس را با یک مثال نوشته و آن را نمونهای برای جملات دیگر بدانید. موارد خاص در بخش گرامر را نیز در محل دیگری یادداشت کرده و در صورت لزوم، چندین بار مرور کنید؛ مثلاً در گرامر پیشدانشگاهی، هر جای جمله کلمه or باشد، به احتمال بسیار زیاد گزینه whether درست است، اما گاهی اوقات در حالت خاص، or را از جمله حذف میکنند (بیشتر وقتی با فعلwonder شروع شود).
I wonder whether to study physics.
ترجمه جمله چنین است: ماندهام فیزیک بخوانم یا نه؟
ترکیب «یا نه» در ترجمه آورده میشود، اما در جمله وجود ندارد.
3- زیرِ بخشی از جمله را که برایتان مهم به نظر میرسد، خط بکشید؛ مثلاً در جمله زیر داریم:
The police realized that the man was lying.
واژهpolice با فعل جمع به کار میرود و فعل realize در واقع هم معنی understand است و نیز فعل lying همان lie است که به معنی دروغ گفتن و دراز کشیدن است. با این استدلال، تقریباً به جمله تسلط معنایی دارید و براحتی میتوانید با آن کنار بیایید.
دو بخش گرامر و لغت، بسیار راحت هستند و با دقت میتوان از عهده آنها برآمد. بخش گرامر تقریباً به طور صد درصد از مطالب کتاب است؛ پس با خوب خواندن، مرور و تست زنی پی در پی میتوانید براحتی از عهده این بخش بربیایید.
* دکتر علی سلیمانی