نتایج در این بخش نمایش داده می شود

مرا يادم، تو را خاطر فراموش!

بحثي درباب يادگيري و دلايل فراموشي:
 
* تاثير مطالب بر يکديگر:
 
بديهي است مطالبي که در ذهن داريم و مطالبي که بعداً وارد ذهن ما مي‌شوند، اثرات مختلفي بر هم دارند، و تاثير ياد شده ممکن است که در جهت تقويت يا تضعيف ذهن باشد که هر کدام حالت‌هاي متفاوتي دارد:
 
1 ـ تاثير مثبت آموختني‌ها بر يکديگر
 
گاهي بين دو مطلب يا دو پديده، رابطه‌اي برقرار است که يکديگر را تقويت مي‌کنند؛ در اين صورت، هم مطلب بعدي به آساني در ذهن جاي مي‌گيرد و هم به خاطر رابطه‌اي که بين مطلب قبلي و بعدي وجود دارد، يادآوري هر دو مطلب بهتر صورت مي‌گيرد؛ يعني «تداعي مثبت» انجام مي‌شود؛ به طور مثال، کسي که زيست‌شناسي آموخته، در يادگيري بهداشت موفق‌تر است (چون در زيست‌شناسي اطلاعاتي داده مي‌شود که در بهداشت از آن استفاده مي‌شود؛ مثلاً، در يکي ساخت يک اندام و در ديگري روش حفظ آن آموخته مي‌شود).
 
تاثير آموختني‌ها بر يکديگر، فقط در مورد مطالب و دانستني‌هاي ذهني نيست، بلکه بين دو مهارت (حرکتي) نيز اين تاثير ديده مي‌شود؛ براي مثال، کودکي که مدتي سه چرخه سواري کرده است، راندن دوچرخه را آسان‌تر از کودکي که سه‌چرخه سواري نمي‌داند، ياد مي‌گيرد، و آنکه راندن دوچرخه را مي‌داند، راندن موتورسيکلت را سريع‌تر از کسي که دوچرخه سواري نمي‌داند، ياد مي‌گيرد، و آنکه راندن موتورسيکلت را به خوبي آموخته است، در مقايسه با کسي که به راندن موتورسيکلت تسلط ندارد، با اشکال کمتر و سرعت بيشتر، راندن اتومبيل را مي‌آموزد. همچنين کسي که رانندگي اتومبيل را مي‌داند، در راندن تراکتور و ماشين خاکبرداري موفق‌تر است.
 
2 ـ تاثير منفي آموختني‌ها بر يکديگر
 
الف ـ منع مؤثر قبلي: گاهي نگهداري يا ضبط ذهني، تا حدي مانع مي‌شود که مطالب بعدي به آساني در ذهن جاي گيرد؛ يعني مانع ياد گرفتن جديد يا نگهداري مطالب جديد مي‌شود. اين کيفيت را به ياد نياوردن بر اثر «منع مؤثر قبلي» يا «بازداري بعدي» مي‌نامند.
 
ب ـ منع مؤثر بعدي: گاهي مطالب جديدي که ياد گرفته مي‌شود، در به ياد آوردن مطالب قبلي، توليد اشکال مي‌کند. اين کيفيت را به ياد نياوردن بر اثر «منع مؤثر بعدي» يا «بازداري گذشته» مي‌نامند.
 
به طور مثال، يک نفر مي‌گويد: وقتي درس فيزيک را آخر شب خوانده و مي‌خوابم، روز بعد آن را بهتر به ياد مي‌آورم، در حالي که وقتي بعد از فيزيک، درس يا درس‌هاي ديگري را مي‌خوانم، روز بعد درس فيزيک را کمتر به ياد مي‌آورم. در اين مورد ما با «منع مؤثر بعدي» روبرو هستيم؛ يعني آنچه بعداً آموخته شده، در به ياد آوردن مطالبي که قبلاً آموخته شده است، توليد اشکال مي‌کند. شما هم مي‌توانيد اين موضوع را تجربه کنيد.
 
* تاثير تشابه در مطالب:
 
شدت تاثير و مخلوط شدن مطالب با يکديگر، بستگي به تشابه آنها با همديگر نيز دارد. هر چه تشابه بيشتري بين مطالب وجود داشته باشد، مطالب، بيشتر بر يکديگر اثر مي‌کنند. اگر دو درسي که پشت سر هم آموزش داده مي‌شوند، دور از هم باشند (به طور مثال: شيمي و علوم اجتماعي) متوجه مي‌شويم که تداخل بين آنها يا وجود ندارد يا بسيار اندک است.
 
اين وضع، مخصوصاً براي کودکان تا زماني پيش مي‌آيد که آنها وجوه مشترک (شباهت) و تمايز (متفاوت) دو مطلب را به درستي درک نمي‌کنند؛ ولي هنگامي که بتوانند تشابه بين دو موضوع يا مطلب را به خوبي بفهمند، آن‌گاه اين تشابه مي‌تواند به عنوان عاملي مثبت، بر يادگيري اثر بگذارد.
 
اگر بخواهيم به کودک فارسي زبان، زبان‌هاي انگليسي و آلماني را به صورت همزمان بياموزيم، اين کودک در حرف زدن، تا مدتي لغات هر دو زبان را به طور مخلوط به کار مي‌برد؛ اما وقتي همين کودک به سن هشت يا نه سالگي برسد، تشابه واژه‌ها، يادگيري اين دو زبان را براي وي آسان‌تر مي‌کند.
 
بسيار ديده‌ايم که فارسي زبانان نيز در صورت آموزش صحيح، زبان عربي را به علت تشابهات و اشتراکات لغوي آسان‌تر مي‌فهمند و آن را راحت‌تر مي‌آموزند.
 
بدين ترتيب، مي‌توان توصيه عملي براي برنامه‌ريزي به دست داد و آن اينکه بايد تا حد امکان، از مطالعه دروس مشابه در مدت زمان محدود، خودداري کرد.
 
علت‌هاي عمدة به ياد نياوردن:
 
1 ـ ياد گرفتن ناقص  
بسياري از مواقع، ناتواني در به ياد آوردن، به اين خاطر است که موضوع مورد نظر به خوبي ياد گرفته نشده است؛ يعني اشکال در ياد گرفتن است؛ در واقع، مطالب به ياد آورده نمي‌شوند؛ چون به درستي فراگرفته نشده‌اند.
 
2 ـ نبودن محرک مناسب
 
گاهي اشخاص، مطلب يا موضوعي را که به خوبي ياد گرفته‌اند، به ياد نمي‌آورند؛ زيرا محرک مناسبي براي به ياد آوردن آن مطلب يا موضوع وجود ندارد؛ مثلاً کودکي که ناظر آتش‌سوزي در محل خاصي بوده، ممکن است که در حالت عادي، آن حادثه را به ياد نياورد، ولي با گذشتن از محل حادثه، که با خود حادثه ارتباط ذهني و عاطفي پيدا کرده است، آتش‌سوزي را به ياد آورد.
 
پس مي‌بينيم که يک محرک مناسب (مانند: ماشين آتش‌نشاني، تصويري از آتش‌سوزي و …) در به ياد آوردن، بسيار مؤثر است.
 
بیشتر بخوانید :
 
3 ـ سرکوب اطلاعات
 
بسيار ديده‌ايم که افراد، مطلب يا موضوعي را که براي آنها با اضطراب و ناراحتي همراه بوده است، به طور موقت به ياد نمي‌آ‌ورند؛ مثلاً کسي که به درس رياضيات علاقه ندارد، فراموش مي‌کند که تکاليف حسابش را انجام دهد؛ يا نوجواني که در درسي مانند: جبر، نمرة نسبتاً کمي گرفته است، نمره‌اش را فراموش مي‌کند، و حال آنکه نمرات خوب درس‌هاي ديگر را کاملاً به ياد مي‌آورد.
 
بررسي‌ها نشان داده است که بعضي از بچه‌ها در خانواده‌اي زندگي مي‌کنند که والدينشان تاکيد بسيار زيادي بر گرفتن نمرة «خوب» از سوي آنها دارند و فرزند خود را به خاطر گرفتن نمرات «بد»، به صورت نامناسب و نامطبوع تنبيه مي‌کنند.
 
در اين مورد نيز مي‌بينيم که کسب نمرة «بد» با آن چنان عواقب وخيمي همراه بوده و آن قدر اضطراب به وجود مي‌آورد که چنين فردي، بدون اينکه خود بخواهد، به طور ناخودآگاه، نمرة «بد» را از ذهن خود دور مي‌کند و آن را به ياد نمي‌آورد.
 
بسياري معتقدند که هرگاه تجربه‌اي در ما، احساس شديد اضطراب و گناه، و به طور کلي احساس نامطبوع را به وجود آورد، بدون اينکه خود از اين امر آگاهي داشته باشيم، موجب مي‌شود که به طور غير عمد، آن را از ذهن «خودآگاه» خود دور سازيم. به اين موضوع، يعني بيرون راندن خاطره‌ها يا مطالب اضطراب‌آور از ذهن «خودآگاه»، «سرکوب کردن» يا «سرکوبي» مي‌گويند.
 
ظاهراً در سرکوبي، اطلاعات به طور دايمي نگهداري مي‌شوند، ولي به دلايلي که گفتيم، در شرايط و موقعيت‌هاي خاصي، فرد آنها را به ياد نمي‌آورد.
 
4 ـ نبودن انگيزه براي به ياد آوردن
 
داشتن انگيزه، نه تنها در مورد ياد گرفتن، بلکه در مورد به ياد آوردن مطالب نيز نقش دارد. در زندگي روزمره، ما با موارد زيادي برخورد مي‌کنيم که مي‌بينيم در حالي که کودک يا نوجواني مطلبي را به خوبي آموخته است، آن را به موقع به ياد نمي‌آورد.
 
يکي از دلايل بروز اين موضوع، آن است که اين کودک يا نوجوان، ديگر نيازي به يادآوري آن مطلب نمي‌بيند. اين حالت را، به خصوص در شرايطي مانند شرايط پس از امتحان، که شخص کاري را به اتمام رسانده است، زياد مشاهده مي‌کنيم؛ يعني دانش‌آموز تا زماني که امتحان نداده است، مطلب را به خوبي به ياد دارد، ولي بعد از اينکه امتحان سپري شد، چون ديگر نيازي به يادآوري آن نمي‌بيند، در صدد مرور کردن آن مطالب برنمي‌آيد و لذا مطالب تدريجاً از ذهن وي دور مي‌شود و به ياد او نمي‌آيد؛ از اين رو، مي‌بينيم که در شرايطي که هيچ‌گونه انگيزه‌اي براي يادآوري وجود ندارد، بسياري از آموختني‌ها، به علت عدم استفاده، از ذهن ما دور مي‌شوند. در چنين وضعيتي، فراموشي در ابتدا به سرعت صورت مي‌گيرد، ولي بعداً از سرعت آن کاسته مي‌شود.
 
5 ـ گذشت زمان
 
ظاهراً گذشت زمان، عامل ديگري است که باعث مي‌شود تا شخص مطالبي را که آموخته است، به ياد نياورد؛ در واقع، چنين به نظر مي‌رسد که قدرت نگهداري مطالبي که فرا گرفته شده است، با گذشت زمان ضعيف مي‌شود؛ در اين مورد، بر خلاف ضعف ياد گرفتن مطالب، يادگيري به خوبي انجام شده، ولي ظاهراً اثر آن به مرور زمان از بين رفته است.
 
براي کم کردن اثر زمان، بر محفوظات و پاک شدن آنها از ذهن، يکي از بهترين روش‌ها مرور کردن است. مرور هفتگي، ماهانه و حتي سالانه يک مطلب، باعث تحکيم آن در حافظه و سهولت در يادآوري آن مي‌شود.
اگر درسي را که مي‌خوانيد، براي شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتي يک مرور بسيار سطحي (بدون زحمت) از آن داشته باشيد، تاثير شگرف مرور کردن را درخواهيد يافت.آ
 
 

* اگر درسي را که مي‌خوانيد، براي شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتي يک مرور بسيار سطحي (بدون زحمت) از آن داشته باشيد، تاثير شگرف مرور کردن را درخواهيد يافت آ 

* هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.