نتایج در این بخش نمایش داده می شود

تراز چیست ؟ (ويژه كنكوري ها)

قبل از آن كه وارد مقوله‌‌ی برنامه‌ریزی شویم، لازم است اطلاعات مختصری در مورد تراز داشته باشید تا با داشتن حضور ذهن بیشتری در انتخاب مباحث جدی تر عمل نمایید. فرض نمایید از دانش آموزان كلاس شما آزمون عربی گرفته می‌شود و شما در این كلاس نمره 14 كسب می‌نمایید و با این نمره شما نفر اول كلاس می‌شوید، یك بار دیگر از آن كلاس آزمونی گرفته می‌شود و این بار نیز شما نمره 14 كسب می‌كنید با این تفاوت كه نفر آخر كلاس می‌شوید. در هر دو آزمون شما نمره 14 را كسب نمودید ولیكن ارزش این دو نمره یكسان نمی‌باشد، كه این موضوع یعنی یكسان سازی ارزش نمرات موضوع مبحث نرمالیزاسیون را می‌سازد.

به عبارتی ممكن است دقیقاً درصد نمرات خام كارنامه شما با درصد نمرات خام كارنامه دوست شما یكسان باشد ولیكن رتبه شما یكسان نباشد، یعنی در كنكور سراسری و آزاد هر تست كنكور ارزش خاص خود را دارد وارزش تست شمار‌ه‌ی 5 ادبیات با تست شماره 6 یكسان نمی‌باشد و جالب است بدانید: آن تستی كه كمترین پاسخگو را دارد، ارزشمندتر است.

از این رو در می‌یابید دروس ریاضیات و فیزیك تجربی و همچنین شیمی گروه ریاضی فیزیك و ریاضی و آمار گروه انسانی دارای ارزش بسیار بالاتری از ضرایب در نظر گرفته شده هستند و این موضوع به صورت خیلی واضح در درس عربی عمومی دیده می‌شود لذا به هیچ وجه سعی نكنید مبحث را صرفاً به دلیل آن كه سخت می‌باشد از گردونه مطالعاتی حذف نمایید.

بیشتر بخوانید :

اولین راه حل، تنها راه حل نیست

کنکوری‌ها در روزهای کرونایی چه می‌کنند؟

نیم‌سال دوم آغازی مهم‌تر برای همه است

زندگی سالم با افکار سالم

به طور مثال:
در درس معارف اسلامی حتماً یك تست كنكور مربوط به روایات و احادیث و یك تست كنكور مربوط به درس وصیت نامه‌ی امام خمینی می‌باشد و این دو تست بیشترین ارزش را در میان تست های معارف اسلامی دارا می‌باشند زیرا كمترین پاسخگو را دارند كه حتی شاید خود شما یا دوستان شما نیز دركنكور سال قبل به این تست ها نتوانستند پاسخ صحیح بدهید. از این رو وارد مباحث آماری نشدیم وصرفاً با اشاره‌ای به موضوع تراز خواستیم ارزشمندی مباحث دشوارتر را متذكر شویم

توجه مهم:

موضوعات فوق مغایر با سخنانی می‌باشد كه شاید از گوشه وكنار می‌شنوید و حتی گاهی به داوطلبان توصیه شده است كه ارزش تست با تست فرقی ندارد پس می‌توانید تست های دشوار را رها نموده و به سراغ تست های آسان تر بروید كه این موضوع كاملاً غلط می‌باشد زیرا تست های دشوار به علت داشتن پاسخگوی كمتر از بیشترین ارزش در كنكور برخوردار می‌باشند.

از كجا بفهمم وضعم چه طور است؟

شاید بارها پیش آمده باشد كه این سۆال را از خود پرسیده باشید! راستش را بخواهید، یكی از اهداف اصلی شركت در كنكورهای آزمایشی( و شاید مهم ترین آن ها) یافتن پاسخ همین سۆال است. در پاسخ به این سۆال، 2 نوع پاسخ بیش از سایر پاسخ ها شنیده می‌شود:

1. در هر درس، از روی نمره ام (یعنی همان درصد!) می‌فهمم كه وضع كلی ام چه طور است.

2. در هر درس (یا در مجموع همه ی دروس) از روی رتبه ام می‌فهمم كه وضعیتم چگونه است.

برای این كه ببینید كدام پاسخ تان درست است، به مثال های زیر توجه كنید.

مثال 1:
علی در كلاس ادبیات مدرسه آزمونی تستی می‌دهد. پدرش بعد از بازگشت او به خانه درمورد آزمون از او سۆال می‌كند:

– پسرم، ادبیاتت را چند درصد زدی؟

– 90% پدر جان.

-آفرین پسرم، آفرین!

نظر شما راجع به واكنش پدر علی چیست؟ به نظر شما وضع علی در این درس چگونه است؟ نظرتان را با پر كردن یكی از گزینه های زیر نشان دهید:

ادبیات علی بسیار خوب است.

ادبیات علی وضع متوسطی دارد.

ادبیات علی ضعیف است.

هر كدام از گزینه های قبلی می‌تواند درست باشد.

راستش را بخواهید، علی آن شب تا صبح نخوابید؛ وجدانش درد گرفته بود! می‌دانید چرا؟ آزمونی كه دبیر ادبیات گرفته بود بسیار بسیار ساده بود، به نحوی كه همه ی بچه های كلاس 100% سۆالات را پاسخ داده بودند و علی تنها كسی بود كه 90% زده بود؛ یعنی شده بود نفرآخر!

صبح، بعد از صبحانه و پیش از آن كه پدر از در منزل خارج شود، علی در حالی كه انگشتان دست هایش را به هم قلاب كرده بود و شست هایش را در فضای بین دو دستش دور هم می‌چرخاند به سراغ پدر كه در حال پوشیدن كفش هایش بود رفت.

– پدر، می‌شود چند لحظه صبر كنی. من فكر می‌كنم لازم است یك توضیحی برایت بدهم. راستش ……

این همه قصه سرهم كردم تا بگویم« درصد» معیار قابل اتكایی برای اطلاع از وضعیت یك دانش آموز نیست. در یك آزمون ساده، درصدها بالا می‌روند و برعكس، در یك آزمون سخت درصدها پایین می‌آیند. یعنی ممكن بود دبیرادبیات علی، یك امتحان بسیار سخت بگیرد كه در آن بالاترین امتیاز بشود 50% .

در این حالت امتیاز 50% ضعیف محسوب نمی‌شود چراكه این فرد با وجود امتیاز 50% رتبه ی اول كلاس را به دست آورده است. این جاست كه شما خوانندگان عزیز باخودتان می‌گویید:

-« آهان ! فهمیدم؛ پس آن چیزی كه مهم است، درصد نیست بلكه رتبه است.»

این همان پاسخ شماره ی 2 در ابتدای مطلب است كه لازم است برای تحلیل آن، مثال 2 را در ادامه ی مطلب بخوانید با ما همراه باشید.

در این مطلب به شرح بیش تری در این زمینه خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

در ابتدا مثالی را برای شما مطرح خواهیم نمود.

مثال 2:
رضا كارنامه ی آزمونی را با خود به منزل می‌برد. مادر رضا به محض رسیدن او به منزل كارنامه را ازدست او می‌قاپد و رتبه ی كل او رانگاه می‌كند: رتبه ی3.

« آفرین پسرم، آفرین!از اولش هم می‌دانستم كه استعدادت به خودم رفته. حالا بدو لباس هایت را عوض كن، دست و رویت را هم بشور كه غذا سرد می‌شود.»

رضا لام تا كام هیچ نگفت! آرام رفت تا لباسش راعوص كند و دست هایش را بشوید. دست هایش راكه گرفت زیر شیرآب، داشت با خودش فكر می‌كرد كه آیا به مادرش بگوید این كارنامه مربوط به همان كلاس نیمه خصوصی است كه دوشنبه عصرها می‌رود یا نگوید. كلاسی كه كلاً 5 نفر در آن حضور داشتند! آری او در یك آزمون 5 نفره در یك كلاس نیمه خصوصی، سوم شده بود. به نظر خودش آن قدر ها هم مستحق تشویق نبود.

سۆال اول: آیا به نظر شما « رتبه» برای تعیین وضعیت دانش آموز، ملاك مناسبی است؟

(حتماً آن لطیفه ی بی مزه ی معروف را شنیده اید كه : یك بنده خدایی باخودش كشتی گرفت، دوم شد! حالا به نظرشما آیا این رتبه ی2 استحقاق دریافت مدال نقره را دارد!؟)

سۆال دوم: اگر شما به جای رضا بودید، سر سفره، حقیقت را آن چنان كه بوده برای مادرتان شرح می‌دادید؟

بدیهی است كه اگر رتبه ی رضا در یك آزمون 100 هزار نفری شده بود« 3» ما این مطلب راجور دیگری می‌خواندیم!

پس رتبه نیز معیار دقیقی برای تخمین وضعیت داوطلب در آزمون نیست. رتبه، یك عنصر مرتبط باجمعیت شركت كننده است و از آن جایی كه هیچ یك از آزمون های آزمایشی(اعم از خصوصی یا دولتی) جمعیتی حتی در حد 10%  جمعیت كنكور سراسری هم ندارند، رتبه ی هیچ یك به تنهایی ملاك دقیقی برای تخمین وضعیت داوطلب نخواهد بود.

تبصره:
بعضی ها سعی می‌كنند این مشكل را با تناسب بستن حل كنند. مثلاً فرض كنید یك گروه آزمایشی در كنكور سراسری( در سهمیه ی یكی از مناطق) 150000 نفر شركت كننده داشته باشد. حالا فردی كه در یك كنكور آزمایشی با 1500 نفر جمعیت شركت می‌كند و رتبه اش هم شده 150 ممكن است با خودش یك تناسب ببندد كه: رتبه جمعیت شركت كننده ١٥٠ ١٥٠٠ ١٥٠٠٠=X ١٥٠٠٠٠ تجربه ثابت كرده است كه این نحوه ی محاسبه غالباً غلط از آب در می‌آید و در بسیاری موارد، رتبه ی فرد بسیار بهتر از این عدد می‌شود، زیرا جمعیت كل شركت كننده در كنكور سراسری به طور میانگین ضعیف تر از جمعیت های شركت كننده در كنكورهای آزمایشی است.

كسانی كه در كنكورهای آزمایشی شركت می‌كنند حداقل آن قدر انگیزه و علاقه داشته اند كه حاضر شده اند هزینه ی قابل توجهی برای شركت در این آزمون ها بپردازند.

برایتان بگوییم كه طبق آمارهای اعلام شده توسط مسئولان سازمان سنجش، به عنوان مثال میانگین درصد درس ریاضی در كنكور سراسری 86 در رشته ی علوم تجربی 4% بوده است(یعنی تقریباً به طور میانگین فقط 1 پاسخ صحیح از 30 سؤال كه می‌شود 3/3%) ، آن وقت شماهم قبول می‌كنید كه جمعیت شركت كننده در كنكور سراسری به طور میانگین بسیار ضعیف تر از جمعیت افراد با انگیزه ای است كه در كنكورهای آزمایشی شركت می‌كنند. پس تناسب بستن هم در این میان روش صحیحی نیست. برای بهتر مشخص شدن این موضوع یك تناسب را هم برای نفر اول همان آزمون ببندید:

رتبه جمعیت شرکت کننده ١ ١٥٠٠ X = 100 150/000 در حالی كه ممكن است ایشان در آزمونی بزرگ تر هم نفراول شوند نه صدم!

حال حق دارید كه بگویید:

« درصد، از این نظر كه می‌گین به درد نمی‌خوره. رتبه رو هم كه می‌گین كارآیی نداره. پس ما چه كار كنیم؟»

جواب ما یك عبارت دو كلمه ای بسیارساده است : « نمره ی تراز». در اینجا اصلاً قصد نداریم به صورت تخصصی فرمول نمره ی تراز را توضیح دهیم. فقط می‌خواهیم بگوییم یك چیزی هست به نام نمره ی تراز، كه نشان دهنده ی وضعیت داوطلب در بین داوطلبان دیگر است و مشكلات نمره ی خام(درصد) یا رتبه راندارد(البته در محاسبه ی آن، همه ی عوامل فوق الذكر به كار گرفته شده است)

اگر دریك آزمون جزء رتبه های میانی باشید(مثلاً رتبه ی 800-700 در یك آزمون 1500 نفری) ، نمره ی ترازی در حدود 5500 خواهید آورد(فعلاً كاری نداشته باشید كه چه طوری محاسبه شده):

12000 – 9000 – 5500

جمعیت پیشرو در آزمون معمولاً ترازی بالاتر از  9000 – 8000 می‌آورند و انتظار داریم رتبه های برتر حتی تراز حدود 12000-11000 داشته باشند.

توجه:
این نمرات تراز با توجه به نحوه ی محاسبه تراز در كنكور سراسری محاسبه شده اند. وضعیت محاسبه در دانشگاه آزاد متفاوت است. بنابراین نمره ی تراز، وضع ما را درمیان جمعیت شركت كننده نشان می‌دهد. اگر پدر علی در مثال 1 (مطلب قبل)به نمره ی تراز فرزندش نگاه می‌كرد، گول درصد 90 فرزندش را نمی‌خورد و با دیدن نمره ی تراز پایین(كه یقیناً پایین تر از 5500 (میانگین)بود، حتی شاید بیش از 5500 تا پایین تر از آن !) متوجه می‌شد كه علی در منحنی جمعیت شركت كننده در قسمت های انتهایی قراردارد.   سوال: در مثال 2، انتظار دارید نمره ی تراز رضا در چه حدود باشد؟

1000

5500

9000

11500

توجه دارید كه رضا در یك آزمون 5 نفری، سوم شده است. این بدان معناست كه او در میان جمعیت قرار گرفته است(دو نفر رتبه ی بهتر از او دارند و دو نفر رتبه ی بدتر از او بنابراین انتظار داریم كه نمره ی تراز او حول و حوش 5500 باشد.

(البته امیداواریم كارشناسان و خبرگان فن به ماخرده نگیرند. خودمان هم می‌دانیم در یك آزمون با تعداد كم شركت كننده، به این محاسبات اشكالاتی وارد است. هم چنین میزان انحراف معیار نمرات و … را هم باور كنید كه بلدیم! منتها قصد ما از این مثال های ساده، فقط ساده كردن موضوع جهت تفهیم بهتر مطلب برای دانش آموزان شرکت کننده در کنکور است تا شركت كنندگان راحت تر بتوانند از نمره ی تراز در تخمین وضعیتشان استفاده كنند.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.