نتایج در این بخش نمایش داده می شود

با مقايسه خودتان با ساير داوطلبان: موفق نمي‌شويد

هيچ وقت آرامش ندارد؛ يک روز از اينکه در آزمون آزمايشي، تراز  بهتري از رقيبش کسب کرده يا در فلان درس، درصدش بالاتر شده، ذوق زده است، و يک روز از اينکه درصدش پايين‌تر بوده و نتيجه بدتري کسب کرده، کلافه و دلمرده است. راستش اصلاً  به رتبه، درصدها، و در کل وضعيت علمي خودش، توجه چنداني ندارد؛ بلکه بيشتر برايش اين مهم است تا از کسي که او را رقيب خودش مي‌داند، عقب نيفتد و با کمال تاسف از ضعف رقيبش بيش از پيشرفت خودش، خشنود مي­شود!
شايد شما نيز با افرادي از اين دست روبرو بوده‌ايد؛ جواناني که تمام مدت در حال مقايسۀ خود با ديگران هستند و براي همين از زندگي خود لذت نمي­برند؛ زيرا مقايسه کردن زيادي باعث مي‌شود به استعدادها و توانايي‌هاي واقعي خودشان بي‌توجه شوند و آنها را بي‌ارزش بدانند و به دنبال داشته‌هاي ديگران باشند. آنها گاهي احساس برتر بودن مي‌کنند و گاهي احساس بدتر بودن، و در اين ميان،  امکان احساس کمتري و بدتري، بيش از احساس برتري است؛ زيرا انسان‌هاي زيادي هستند که در هر زمينه‌اي از آنها  بهتر هستند يا حداقل از نظر آنها اين طور به نظر مي­رسد.
بدون شک «قياس خود با ديگران» نشانگر آن است که به خويشتن اعتماد نداريم و دچار نوعي خود کم‌بيني هستيم. در حقيقت افرادي که دچار حقارت نفس هستند و خود را حقير و زبون مي‌پندارند، تنها از راه مقايسه خود با ديگران، مسير زندگي خويش را تعيين مي‌کنند. مقايسه، نگرشي بسيار احمقانه است؛ چون هر فردي يگانه و يکتا و غير قابل مقايسه با ديگري است. شما فقط خودتان هستيد و هيچ‌کس هرگز شبيه شما نبوده است و هيچ‌کس هرگز شبيه شما نخواهد بود و نيازي هم نيست که شما شبيه هيچ‌کس ديگري باشيد. اگر يک بار اين نکته در ذهنمان جا بيفتد حسادت ناپديد مي‌شود؛ زيرا وقتي ما مقايسه مي‌کنيم، در واقع به دام حسادت مي­افتيم.
مقايسه خود با ديگران، يک بيماري رايج و متداول است. در زمان قياس، تعادل روحي، جذابيت، ارزشمندي و موفقيت خود را در مقايسه با ديگران ارزيابي مي‌کنيم؛ حتي ممکن است تا بدانجا پيش برويم که تمام ابعاد زندگي خويش را با معيارها و استانداردهاي ديگران بسنجيم؛ اما در اين رهگذر از نکته مهمي غافل مي‌شويم، اينکه از معيارها و ارزش­هاي انساني خود فاصله گرفته و رضايت باطني خويش را ناديده مي‌انگاريم.
البته ما قبول داريم که آزمون سراسري، يک مسابقۀ علمي است و در هر مسابقه­اي، مقايسه مفهوم پيدا مي‌کند و باعث ايجاد انگيزه مي­شود؛ اما اگر بخواهيم هر روز، هر ساعت و هر لحظه، غرق مقايسۀ خود با ديگران شويم، در اين مسابقه، بازنده خواهيم شد؛ زيرا تمام توانمان صرف اين مقايسه مي­شود و روح و جسممان از اين مبارزه، که پر از نگراني و اضطراب است، خسته و فرسوده خواهد شد.
 
چطور مقايسه خود با ديگران را ترک کنيم؟
آگاه و هشيار باشيد
  نمي‌توانيم انکار کنيم که مقايسه کردن، جزيي از طبيعت بشر است و گاهي هم مقايسه بدون آگاهي صورت مي‌پذيرد، اما ترک عادت مقايسه نياز به تمرين و ممارست بسيار دارد و بايد با آگاهي انجام شود؛ مثلاً، وقتي نمره‌هاي خودتان را با همکلاسي‌تان مقايسه مي‌کنيد،‌ کاري که بايد با آگاهي انجام بدهيد، اين است که قدري درنگ کرده و به خود يادآوري کنيد که «شايد مقايسه يک امر طبيعي باشد، اما درست و منطقي نيست» و آگاهانه هر بار که به سمت مقايسه کردن رفتيد، اين هشدار را به خود بدهيد.
منحصر به فرد بودن خود را بپذيريد
مهم­ترين گام براي احتراز از دام مقايسه، توجه به اين واقعيت است که ما از هر حيث در جهان منحصر به فرد هستيم و هيچ کس از نظر ظاهري و باطني با ما يکسان نيست. با درک اين حقيقت، به اين نکته واقف مي‌شويم که در انتخاب شيوۀ کار نبايد کورکورانه از ديگران تقليد کرد.
يک داوطلب به جاي مقايسۀ خود با ديگران، بايد تلاش کند تا به حداکثر توانايي خود برسد و با چنين نگاهي درس بخواند که: «من تلاش خودم را مي‌کنم و مي‌خواهم به بيشترين ميزان آمادگي که مي‌توانم به آن دست پيدا کنم، برسم.»
روي شايستگي‌ها و ويژگي‌هاي مثبت خود متمرکز شويد
تنها در سايه اعتماد به نفس، مي‌توانيد شاد باشيد و پرداختن به نقاط ضعف، فقط با خود غصه به همراه دارد. اگر شما در رياضي ضعف داريد، شايد در ادبيات قوي باشيد يا در ورزش فوتبال گوي سبقت را از ساير دوستانتان برباييد.
استفاده از تجربۀ زندگي افراد موفق
مي‌توانيد به زندگي افراد موفق و بزرگي که در تاريخ وجود دارند، سري بزنيد و ببينيد که آنها چطور توانسته‌اند با تاکيد بر عقايد و نظرات خود، پله‌هاي موفقيت را طي کنند. به اين نکته هم توجه کنيد که آنها با احساس تنهايي خود در عقايد و نظراتشان غلبه کرده‌اند؛ چون بسياري از ما، به خاطر اينکه ديگران افکار و عقايد ما را ندارند و احساس تنهايي مي‌کنيم، بي‌خيال افکارمان مي‌شويم و از آن مي­گذريم.
جملات دروني خود را اصلاح کنيد
يک قيچي برداريد و تمام جملات و افکار دروني را که دايم به شما سرکوب مي‌زند و باعث مقايسه کردن مي‌شود، اصلاح کنيد. اين جملات باعث مي‌شود که شما افراد ضعيف و ناتواني جلوه داده شويد. بعضي از وقت‌ها اطرافيانمان هم با استفاده از اين جملات در اين حس مقايسه نقش دارند؛ مثلاً، وقتي به ما مي‌گويند: چرا دوستت رتبه بهتري آورده است؟ اين چه رتبه‌اي است که آورده‌اي؟ از دختر عمو يا پسر عمويت ياد بگير، و … شما را دچار شک و ترديد مي‌کنند تا به نظرات ديگران بيشتر از خودتان توجه کنيد. روان‌شناسان معتقدند که خيلي از والدين ما در دوران کودکي با مقايسه کردن ما و ترور افکار و عقايدمان، ما را به خودمان بي‌اعتماد کرده‌اند؛ مثلاً، وقتي مي‌گويند که کاش تو مثل فلاني بودي! اين فکر را در کودک رشد مي‌دهند که والدينش از آن چه خودش است، راضي نيستند؛ آن وقت سعي مي­کند که شبيه ديگران باشد.
به کساني که شما را مقايسه مي‌کنند، توجه نکنيد

افرادي که دايم دست به مقايسه شما با ديگران مي‌زنند، مي­خواهند شما آن چه که هستيد نباشيد؛ بنابراين، حرف‌هاي آنان را گوش دهيد و ضعف‌هاي خودتان را شناسايي کنيد، اما جوّگير نشويد و بر احساس و فکر خود در مورد انجام کار درست، تاکيد کنيد. به افرادي که شما را با ديگران مقايسه مي‌کنند، يادآوري کنيد که شما با بقيه فرق داريد؛ چون شما ويژگي‌هاي خاص خودتان را داريد و ديگران هم ويژگي‌هاي خودشان را، و اصلاً قابل مقايسه با يکديگر نيستيد.

  • هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.