نتایج در این بخش نمایش داده می شود

آيا جوان موفق کسي است که کنکورش را خوب داده است؟

رمز موفقيت چيست؟
آزمون سراسري امسال با همۀ پستي و بلندي‌هايش به پايان رسيد و  اکنون غصه خوردن يا شادمانيشما هيچ تاثيري در نتيجه آزمونتان نخواهد گذاشت.
 
ما هم قصد نداريم دربارۀ آنچه به گذشته باز مي‌گردد و ما دسترسي براي تغيير آن نداريم، صحبت کنيم. امروز مي‌خواهيم کمي با هم بنشينيم و فکر کنيم؛ فکر کنيم که آيا فرد موفقي هستيم؟
 
 اگر در آمون سراسري رتبۀ دلخواهمان را کسب کنيم، چطور؟
 
در آن صورت، مي‌شود گفت که ما جوان موفقي هستيم؟
 
واقعيت اين است که هرگاه ما بخواهيم چيزي را ارزشيابي کنيم و بسنجيم، آن را اندازه‌گيري و رتبه‌بندي مي‌کنيم؛ ولي شايد در اکثر مواقع، در آموزش و پرورش و حتي آموزش عالي ما، اين روش کامل و درست به نظر نرسد. به مواردي که در مدارس و دانشگاه‌ها  سنجيده مي‌شوند، فکر کنيد:
 
نمرات امتحاني، شرکت کردن مرتب در کلاس‌ها، نمرات کلاسي، سوابق تحصيلي و ليستي که همچنان ادامه دارد. ما قصد نداريم در اينجا بگوييم که اين موارد مهم نيستند، اما آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است که اين روش‌هاي سنجش، تنها مواردي نيستند که در موفقيت افراد از اهميت برخوردارند.
 
بسياري از مربيان و والدين مي‌دانند که اين مواردي که سنجيده مي‌شوند، لزوماً منجر به موفقيت افراد در زندگي‌شان نمي‌شود. مطميناً کسب نمرات خوب براي موفقيت در مقاطع بالاتر تحصيلي، مي‌تواند کمک کننده باشد، ولي واقعاً مهم‌ترين فاکتورها براي موفقيت کلي يک نوجوان يا جوان کدامند؟
 
چرا ما اين فاکتورها را نمي‌سنجيم و اندازه گيري نمي‌کنيم؟
 
اين مهم‌ترين سؤالي است که در بسياري از سيستم‌هاي آموزشي، مطرح است.
 
 تعريف موفقيت
 
ابتدا بايد تعريف درستي از موفقيت ارايه شود. اين تعريف قطعاً پروسه‌اي يکشبه نيست.
 
ترکيبي از موفقيت‌هاي آکادميک و شخصيتي مي‌تواند تعريفي از موفقيت باشد که احساس رضايت در زندگي، موفقيت تحصيلي و دانشگاهي و شغلي افراد را در بر مي‌گيرد.
 
در دنياي امروزي، قابليت‌هاي شخصيتي فرد، نقش بزرگي در تعريف موفقيت دارند؛ به عنوان مثال، اگر شما در هنگام خواندن مطالب درسي، به بخش‌هاي دشوار آن برخورد کنيد، چه کاري را انجام مي‌دهيد؟
 
آيا از خواندن دست مي‌کشيد و نااميد مي‌شويد؟
 
آيا کتاب را مي‌بنديد و خواندن بخش دشوار را به آينده موکول مي‌کنيد يا با پشتکار، از استراتژي‌هاي آکادميکي استفاده مي‌کنيد تا معنا و مفهوم آن بخش را درک کنيد؟
 
قطعاً دانش آکادميک نقشي مهم در اين زمينه ايفا مي‌کند و در صورت فقدان آن نمي‌توانيد به خواندن ادامه دهيد، اما در کنار آن، براي ادامه دادن و دلسرد نشدن، نيازمند به مهارت‌هاي شخصيتي نيز هستيد که به موفقيت شما در رسيدن به اهدافتان کمک خواهد کرد.
 
اصطلاح «مهارت‌هاي نرم» به گروهي از اين مهارت‌هاي شخصيتي گفته مي‌شود که به طور کامل آکادميک نيستند و مواردي مانند: آگاهي فردي، مديريت فردي، مهارت‌هاي ارتباطي و تصميم‌گيري درست را در بر مي‌گيرند.
 
کدام يک مهمتر است؟
 
امروزه وقتي ما از دانش‌آموزان يا دانشجويان موفق صحبت مي‌کنيم، فقط لزوماً به نمرات بالاي آنها فکر نمي‌کنيم. آنچه بيش از هر چيز از اهميت برخوردار است، فاکتورهاي غيرآکادميکي مانند:
 
هم تيمي خوب بودن، داشتن تحمل بالا، وجدان کاري بالا، توانايي در حل مشکلات و پيدا کردن راه حل‌هاي منطقي در مواجهه با سختي‌هاست. اينها مهارت‌هايي هستند که به موفقيت فرد در زندگي اجتماعي و شخصي  و در محيط کار در آينده، کمک فراواني خواهند کرد.
 
هنگامي که فرد براى اولين بار استخدام مي شود، نمرات تحصيلي او در اکثر مشاغل، حداقل اهميت را پيدا مي‌کنند. اکثر کارفرمايان در مورد اهميت مهارت‌هاي مشارکتي در محيط کار سخن مي‌گويند؛ در حالي که اکثر دانش‌آموزان در مدرسه، تمام تمرکز خود را روي گرفتن نمرات بالاتر در امتحانات مي‌گذارند؛ پس بايد براي موفقيت روي چه چيزهاي ديگري تمرکز شود؟
 
در مقاله‌اي به نام «مهارت‌هايي براي پيشرفت اجتماعي»، که حاصل سه سال مطالعه و تحقيق است، به بررسي داده‌هاي مربوط به مهارت‌هاي شناختي و غيرشناختي در سرتاسر دنيا پرداخته شده است.
 
در نتيجه‌گيري حاصل از اين تحقيق، بيان شده است که مهارت‌هاي شناختي (که قابل سنجش و اندازه‌گيري از طريق سواد، موفقيت‌هاي آکادميک، آزمون‌ها و نمرات هستند) تاثير بالايي در راه‌يابي افراد به مقاطع بالاتر تحصيلي و آکادميک دارند، اما  بالا بردن مهارت‌هاي اجتماعي و احساسي (مانند: پشتکار، اعتماد به نفس و مهارت‌هاي برقرارى ارتباط) به طور مشخصي تاثير بسزايي در به پايان رساندن دانشگاه، سلامت بيشتر و احساس رضايت بالاتر در زندگي شغلي و تحصيلي افراد داشته است.
 
 توانايي در مشارکت و همکاري
 
اين مهارتي است که در زندگي تحصيلي و بعد از آن، وقتي وارد محيط کار مي‌شويم، بسيار مهم است. مطالعه‌اي که از سوي AJPH انجام شده است و موفقيت گروهي از بچه‌هاي مهد کودک را براي سال‌هاي متوالي تا بزرگسالي دنبال کرده‌اند، نشان داده است که داشتن مهارت‌هاي اوليه، در همکاري، مشارکت، و توانايي در داشتن تمرکز در کلاس، فوايدي را در بهبود سلامتي و آموزشي فرد در طولاني مدت به همراه دارد.
 
اين يافته به تنهايي عجيب نيست، ولي بر اين موضوع تاکيد دارد که مهارت‌هاي اجتماعي، به چه ميزان براي دانش‌آموزان اهميت دارد.
 
تمرکز روي انجام کار گروهي و سعي در همکاري با ديگران، مي‌تواند تاثير زيادي در موفقيت فرد داشته باشد.
 
مشارکت با ساير همکاران، دقيقاً همان قابليتي است که امروزه اکثر کارفرمايان در محيط کاري از افراد انتظار دارند.
 
براي پرورش اين قابليت در خود، شرکت در پروژه‌هاي گروهي و همکاري و مشارکت با ساير دانش‌آموزان، بسيار مؤثر است
.
توانايي در ارزيابي خود
 
به عنوان نوجواناني که افرادي بالغ محسوب مى‌شويد، بايد توانايي نظارت بر رفتارهاي خود را داشته باشيد. اين استقلال فکري شايد مهارتي نباشد که لزوماً در مدارس سنجيده شود، ولى با برنامه‌ريزي، سازمان‌دهي و به سرانجام رساندن پروژه‌هاي کلاسي يا دانشگاهي، مي‌توانيد اين مهارت را در خود تقويت کنيد
.
 توانايي در کنترل خود
 
اينکه شما بتوانيد آرامش خود را، حتي در زماني که مورد انتقاد قرار مي‌گيريد يا در زماني که موضوعي مطابق ميلتان پيش نمي‌رود، حفظ کنيد، در موفقيت شما، چه در مدرسه، چه محيط کار در آينده و به طور کلي در زندگي‌تان، بسيار مؤثر خواهد بود
.
 توانايي در هدفگذاري
 
هدف‌گذاري، يکي از استراتژي‌هاي تحصيلي است که در رسيدن دانش‌آموزان و دانشجويان به موفقيت، بسيار اهميت دارد. برنامه‌ريزي براي رسيدن به يک مجموعه از اهداف و پروسه‌هاي رسيدن به آنها و پاداشي که با رسيدن به آن اهداف دريافت مي‌شود، همه و همه، بسيار مؤثر است. داشتن پشتکار و پافشاري در رسيدن به اين اهداف نيز از جمله توانايي‌هاي مهم در رسيدن به اهدافتان محسوب مي‌شود
.
 قطعاً موارد گفته شده، تنها مهارت‌هايي نيستند که دانش‌آموزان و دانشجويان  براى دست‌يابى به موفقيت به آنها نياز دارند، ولي تمرکز روي مواردي که آنها را در اين راه کمک مي‌کنند، تمرکز کامل و مطلق را از روي نمرات يا نتايج امتحاني برداشته و به سمت مهارت‌هاي اجتماعي و آموزش‌هاي واقعي در زندگي سوق مي‌دهد.
 
 

در مقاله‌اي به نام «مهارت‌هايي براي پيشرفت اجتماعي» که حاصل سه سال مطالعه و تحقيق است، بيان شده است که مهارت‌هاي شناختي (که قابل سنجش و اندازه گيري از طريق سواد، موفقيت‌هاي آکادميک، آزمون‌ها و نمرات هستند) تاثير بالايي در راه‌يابي افراد به مقاطع بالاتر تحصيلي و آکادميک دارند، اما بالا بردن مهارت‌هاي اجتماعي و احساسي (مانند: پشتکار، اعتماد به نفس و مهارت‌هاي برقرارى ارتباط) به طور مشخصي تاثير بسزايي در به پايان رساندن دانشگاه، سلامت بيشتر و احساس رضايت بالاتر در زندگي شغلي و تحصيلي افراد داشته است

*هفته نامه : پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.